عصرایران ؛ جعفر محمدی* - تیم فوتبالی را در نظر بگیرید که در حضور یکصد هزار تماشاگر در استادیوم و میلیون ها تماشاگر تلویزیونی به مصاف رقیب رفته است.
دقاقی بعد از آغاز بازی ، یکی از بازیکنان تیم ، با ضربه سر ، توپ را وارد دروازه خودی می کند ؛ آه از نهاد طرفداران تیم بلند می شود و بازی یک - صفر به نفع رقیب ، رقم می خورد.
همه ، این گل را به حساب «خطا»ی فردی آن بازیکن می گذارند و انتظار دارند او ، در ادامه بازی ، جبران کند.
فوتبال
اما دقایقی بعد ، دوباره همان بازیکن ، در شلوغی مقابل دروازه خودی ، توپ را به سمت دروازه می راند و بازی دو - صفر می شود. ناراحتی طرفداران تیم دو چندان می شود ولی بسیاری از آنها ، بر این باورند که بازیکن ، «بدشانسی آورده است» و باید به او فرصت داد.
هنوز زمان زیادی از بازی سپری نشده که سومین گل به خودی نیز توسط همان بازیکن زده می شود. بین طرفداران ، دو دستگی ایجاد می شود. عده ای می گویند که او «بدجور بدشانسی آورده» یا حتی «بنده خدا سحر و جادو شده» است و از این رو ، شایسته دلسوزی و حمایت است! اما بخش بزرگتر حامیان تیم ، حتی در کادر فنی ، معتقدند که باید او را از بازی بیرون کشید و اجازه خرابکاری بیشتر را نداد.
در این گیر و دار ، شوت سرکش او ، بعد از برخورد با تیر دروازه ، برای چهارمین بار بر کنج دروازه خودی جای می گیرد ، در حالی که در بیرون از زمین ، بحث ها درباره عملکرد او ادامه دارد.
گل های پنج و ششم و هفتم نیز ، توسط او به تیم خودی زده می شود ؛ او برای زدن این گل ها ، حتی گاه یاران خودی را هم دریبل می کند و یک گل را هم با حرکت زیبا و حساب شده اکروباتیک به دروازه خودی می زند!
او پا را فراتر از گل زدن های مکرر به تیم خود گذاشته و در جریان بازی ، چند نفر از هم تیمی هایش را نیز مضروب و مصدوم می کند.
حالا دیگر همه ، متفق القول شده اند که اگر می شد گل اول را حساب یک خطای فردی دانست و دومی را به پای بدشانسی نوشت و سومی را به گونه ای دیگر توجیه کرد ولی ادامه این روند را با هیچ توضیحی نمی توان ، پذیرفت. حتی سخن از این است که او تعمداً می خواهد تیم را به شکست بکشاند یا گفته می شود که با طرف مقابل هم زد و بند دارد و الّا مگر می شود یک خودی ، این همه به تیم خودی گل بزند؟! کدام عقل سلیم این را می پذیرد؟!
بازی همچنان ادامه دارد... .