؛با ورود انقلاب اسلامی به سی و پنجمین سال عمر خود، اكنون دو نكته مهم درباره جایگاه روحانیت در جامعه انقلابی ایران قابل توجه و تأمل است. اول آنكه حضور گسترده مردم در صحنهها با پشتوانه اعتقادات مذهبی ملت ایران ارتباط تنگاتنگ دارد و دوم اینكه وظیفه روحانیت برای تداوم انقلاب و حفاظت از آرمانها و ارزشهائی كه نظام جمهوری اسلامی بر آنها متكی است بسیار مهم، حساس و سرنوشت ساز است.
درباره نكته اول، شاید اشاره به این واقعیت كافی باشد كه ایران در طول دو قرن اخیر شاهد مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری متعددی بود كه در اكثر آنها روحانیت نقش عمدهای داشت ولی هیچكدام از آنها به تغییر نظام حكومتی منجر نشدند. بعضی از نهضتها موفقیتهائی كسب كردند ولی به سرانجام و هدف نهائی نرسیدند. تجربیات آن نهضتها و عبرتهائی كه از شكستها برجای ماند، به رهبران انقلاب اسلامی كمك كرد تا مانع نافرجام ماندن این انقلاب شوند و بر موانع غلبه كنند و این انقلاب را به پیروزی نهائی برسانند.
هیچكس در این واقعیت تردید ندارد كه رهبری امام خمینی و حضور روحانیون انقلابی در صف مقدم نهضت، عامل اصلی ورود مردم به صحنه مبارزات ضد رژیم شاهنشاهی بود و این دو عامل توانستند رژیم منحط پهلوی را ساقط كنند و نفوذ استعمار را از ایران قطع نمایند. امروز اگر مردم ایران بعد از گذشت 34 سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان به این انقلاب و نظام برآمده از آن وفادارند و در راه پیمائی 22 بهمن حضوری چشمگیر دارند، به این دلیل است كه این انقلاب را متعلق به خود و این نظام را منطبقترین نظام حكومتی بر اعتقادات خود میدانند. همین ریشه اعتقادی است كه اجازه نمیدهد فشارهای دشمنان خارجی و مشكلات ناشی از بیتدبیریهای داخلی مانع حضور مردم در صحنههائی از قبیل راه پیمائی 22 بهمن شود. قطعاً مردم با همین انگیزه اعتقادی هر جا كه احساس كنند حضورشان برای دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی لازم است، با تمام وجود حاضر خواهند شد.
همین حضور اعتقادی مردمی كه در 34 سال گذشته و در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همواره بار اصلی انقلاب را بر دوش داشته و دارند، وظیفه روحانیت را كه مرزبانان اعتقادی هستند سنگینتر میكند و باید آنها را برای درك روشنتر سنگینی رسالتی كه برای عبور انقلاب و نظام از گردنههای صعب العبور آینده بردوش دارند هوشیارتر كند.
روحانیت باید متوجه این واقعیت باشد كه برای ادامه راه، دامها و موانعی بر سر راه دارد. این دامها و موانع، در سالهای سه دهه گذشته و چند سالی كه از دهه چهارم عمر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی گذشته، به روشنی چهره خود را آشكار كردند و اكنون برای همگان شناخته شده هستند. از این پس روحانیت نیاز به صرف وقت و كسب تجربه برای شناختن و كشف موانع راه ندارد بلكه فقط باید با این موانع مبارزه نماید و به آنها مجال خودنمائی ندهد.
این دامها و موانع را امام خمینی با تیزبینی ویژهای كه داشتند پیشاپیش شناسائی كردند و درباره آنها هشدارهای لازم را دادهاند.
یكی از این دامها وابسته شدن روحانیت به بودجههای دولتی و تشریفات است كه امام خمینی در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب بارها درباره آن هشدار دادند و سرانجام در تاریخ 13 خرداد 1366 در پاسخ به نامه حجت الاسلام سید احمد خمینی كه پیام كمك خواهی شورای مدیریت حوزه علمیه قم را در نامهای به خط خود به امام تسلیم كرده بود تا نادرست بودن برخی گمانهای منفی درباره خود را نیز روشن كند، مرقوم فرمودند: 'نظر من همان است كه قبلاً كراراً گفتهام؛ من با این تشریفات مخالفم و برای حوزه علمیه مضر میدانم. اساس، اسلام و تحصیل است كه با این نحو زیادهرویها منافی است و من از بعض آقایان تعجب میكنم كه تورا زیر سؤال بردند...' (صحیفه امام جلد 20 صفحه 277)
دام یا مانع دیگر، اختلاف و تفرقه است كه روحانیین را به دستههای متفرق تقسیم میكند و راه را برای سوء استفاده عناصر قدرت طلبی كه نه به روحانیت اعتقادی دارند و نه دل در گرو انقلاب و نظام اسلامی دارند هموار مینماید. امام خمینی در پیام سوم اسفند 1367 معروف به منشور روحانیت، بعد از آنكه به تفضیل درباره اختلاف در حوزه و روحانیت هشدار میدهند، این سؤال بسیار مهم را مطرح میكنند كه: 'راستی شكست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعه مدرسین، پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین میكند؟ جناحی كه پیروز شود یقیناً روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاماً به روحانیت رو آورد، راستی به سراغ كدام قشر و تفكر از روحانیت میرود؟' (صحیفه امام جلد 21 صفحه 287)
امروز به روشنی مشاهده میكنیم در اثر اختلاف میان روحانیین، كسانی میداندار شدهاند و یكه تازی میكنند كه از ارتكاب اقدامات خلاف قانون و خلاف شرع و خلاف اخلاق ابائی ندارند و در عین حال خود را از همه طلبكار میدانند. برای پی بردن به خطرهائی كه از این طریق در كمین است و برای آشنا شدن با عمق اندیشه روشن امام خمینی و آیندهنگری ژرف ایشان، بازخوانی پیام سوم اسفند 1367 امام خمینی (منشور روحانیت) را به همه به ویژه علمای دین و بالأخص به طلاب جوان توصیه میكنیم.
دام سوم، خطر روحانیون متحجر و مقدس نمایان است كه امام خمینی بارها درباره آنها هشدار دادهاند. امام خمینی، این آفت را از آغاز نهضت تشخیص داده بودند و بعد از پیروزی انقلاب نیز بارها این خطر را گوشزد كردند. این جمله از پیام منشور روحانیت، عمق تأثر امام از این خطر را نشان میدهد: 'در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها این بود، مقابله با آن آسان مینمود. بلكه علاوه بر آن، از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدسمآبی و تحجر بود؛ گلوله زخم زبانها و نفاق و دوروئی بود كه هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را میسوخت و میدرید...' (صحیفه امام جلد 21 صفحات 279 و280)
نكته مهم اینست كه خطری كه از افتادن در این دام متوجه انقلاب میشود اینست كه لبه تیز حملات به سوی روحانیین انقلابی نشانه میرود. این، درست همان چیزی است كه خواست استعمار و دشمنان انقلاب است. امام خمینی در این زمینه جملهای بسیار هوشمندانه و واقع بینانه دارند. ایشان در پیام منشور روحانیت آورده اند: 'امروز نیز همچون گذشته شكارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاكستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متكی به اصول اسلام ناب محمدی صلیالله علیه و آله و سلم رفتهاند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چندگاه شاهد انفجار خشم جهانخواران علیه یك روحانی پاكباخته است.' (صحیفه امام جلد 21 صفحه 276)
تیزبینی امام خمینی را از كینه توزیهائی كه در سالهای گذشته تا امروز علیه روحانیین صورت گرفته است میتوان به روشنی فهمید. حتی یكنفر از كسانی كه مورد حمله كینه توزانه قدرت طلبان داخلی و دشمنان خارجی قرار گرفتهاند از روحانیین غیرانقلابی نبودند و همواره شاخصترین یاران انقلابی امام، آماج این حملات بوده و هستند.
در این میان آنچه اسفناكتر است اینست كه در مواردی این كینه توزیها مورد حمایت عناصر روحانی قرار داشته و دارند، واقعه تلخی كه یادآور سوءاستفاده مهرههای غرب از غفلت بعضی افراد روحانی در نهضت مشروطیت است.
و چهارمین دام و مانع - كه البته آخرین آنها نیست - فریبكاری عناصری است كه با استفاده از ضعف بینش بعضی عناصر روحانی، خود را به آنها نزدیك میكنند و مناصب كلیدی را در اختیار میگیرند و انقلاب و نظام را از مسیر واقعی و صحیح منحرف مینمایند. این خطر را امام خمینی با تعبیر 'هشدار میدهم' به ویژه به طلاب گوشزد كردند و البته چون برای بازخوانی پیامها و هشدارهای امام، كاری اساسی در رسانهها صورت نمیگیرد، این فریبكاری صورت میپذیرد و متأسفانه رنگ و لعاب انقلابی و حق به جانب هم به خود میدهد. هشدار امام اینست: 'من به طلاب عزیز هشدار میدهم كه علاوه بر اینكه باید مواظب القائات روحانی نماها و مقدسمآبها باشند، از تجربه تلخ روی كار آمدن انقلابی نماها و به ظاهر عقلای قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نكردهاند عبرت بگیرند كه مبادا گذشته تفكر و خیانت آنان فراموش و دل سوزیهای بیمورد و ساده اندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهای كلیدی و سرنوشت ساز نظام شود' (صحیفه امام جلد 21 صفحه 285)
اگر از وضعیت امروز روحانیت و هوشیاری این نهاد نسبت به دامها و موانع و خطرهای راه ارزیابی واقع بینانهای داشته باشیم، متأسفانه نمیتوانیم نتیجه این ارزیابی را چندان مثبت بدانیم. رویش جریانهای افراطی در حوزه علمیه و رشد بیمهار آن كه در اقدامات و موضعگیریهای خود به آداب اخلاقی و موازین شرعی و قانونی پای بندی نشان نمیدهند، یكی از نشانههای این وضعیت غیرمثبت است. كوتاهی در برخورد سریع و قاطع با این انحراف و عقب ماندن نهادهای رسمی حوزه در محكوم كردن اقدامات این جریانها نشانه دیگری از این وضعیت غیرمثبت است.
این، خطری نیست كه فقط دامن گیر چند روحانی انقلابی و چند مسئول كشوری شود، نگرانی مهمتر اینست كه این جریانهای افراطی اگر ریشه كن نشوند به سراغ همان نهادهای حوزوی خواهند رفت كه امروز به وظایف خود در مقابله با آنها عمل نمیكنند. نتیجه آنكه روحانیت اگر امروز درصدد پاكسازی بدنه خود از این جریانهای خطرناك و جهیدن از دامهائی كه امام درباره آنها هشدارهای لازم را دادهاند بر نیاید، نخواهد توانست به وظیفه خود در حفاظت از آرمانهای انقلابی و تضمین تداوم انقلاب اسلامی عمل كند و چنین مباد.
جمهوری اسلامی
درباره نكته اول، شاید اشاره به این واقعیت كافی باشد كه ایران در طول دو قرن اخیر شاهد مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری متعددی بود كه در اكثر آنها روحانیت نقش عمدهای داشت ولی هیچكدام از آنها به تغییر نظام حكومتی منجر نشدند. بعضی از نهضتها موفقیتهائی كسب كردند ولی به سرانجام و هدف نهائی نرسیدند. تجربیات آن نهضتها و عبرتهائی كه از شكستها برجای ماند، به رهبران انقلاب اسلامی كمك كرد تا مانع نافرجام ماندن این انقلاب شوند و بر موانع غلبه كنند و این انقلاب را به پیروزی نهائی برسانند.
هیچكس در این واقعیت تردید ندارد كه رهبری امام خمینی و حضور روحانیون انقلابی در صف مقدم نهضت، عامل اصلی ورود مردم به صحنه مبارزات ضد رژیم شاهنشاهی بود و این دو عامل توانستند رژیم منحط پهلوی را ساقط كنند و نفوذ استعمار را از ایران قطع نمایند. امروز اگر مردم ایران بعد از گذشت 34 سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان به این انقلاب و نظام برآمده از آن وفادارند و در راه پیمائی 22 بهمن حضوری چشمگیر دارند، به این دلیل است كه این انقلاب را متعلق به خود و این نظام را منطبقترین نظام حكومتی بر اعتقادات خود میدانند. همین ریشه اعتقادی است كه اجازه نمیدهد فشارهای دشمنان خارجی و مشكلات ناشی از بیتدبیریهای داخلی مانع حضور مردم در صحنههائی از قبیل راه پیمائی 22 بهمن شود. قطعاً مردم با همین انگیزه اعتقادی هر جا كه احساس كنند حضورشان برای دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی لازم است، با تمام وجود حاضر خواهند شد.
همین حضور اعتقادی مردمی كه در 34 سال گذشته و در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همواره بار اصلی انقلاب را بر دوش داشته و دارند، وظیفه روحانیت را كه مرزبانان اعتقادی هستند سنگینتر میكند و باید آنها را برای درك روشنتر سنگینی رسالتی كه برای عبور انقلاب و نظام از گردنههای صعب العبور آینده بردوش دارند هوشیارتر كند.
روحانیت باید متوجه این واقعیت باشد كه برای ادامه راه، دامها و موانعی بر سر راه دارد. این دامها و موانع، در سالهای سه دهه گذشته و چند سالی كه از دهه چهارم عمر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی گذشته، به روشنی چهره خود را آشكار كردند و اكنون برای همگان شناخته شده هستند. از این پس روحانیت نیاز به صرف وقت و كسب تجربه برای شناختن و كشف موانع راه ندارد بلكه فقط باید با این موانع مبارزه نماید و به آنها مجال خودنمائی ندهد.
این دامها و موانع را امام خمینی با تیزبینی ویژهای كه داشتند پیشاپیش شناسائی كردند و درباره آنها هشدارهای لازم را دادهاند.
یكی از این دامها وابسته شدن روحانیت به بودجههای دولتی و تشریفات است كه امام خمینی در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب بارها درباره آن هشدار دادند و سرانجام در تاریخ 13 خرداد 1366 در پاسخ به نامه حجت الاسلام سید احمد خمینی كه پیام كمك خواهی شورای مدیریت حوزه علمیه قم را در نامهای به خط خود به امام تسلیم كرده بود تا نادرست بودن برخی گمانهای منفی درباره خود را نیز روشن كند، مرقوم فرمودند: 'نظر من همان است كه قبلاً كراراً گفتهام؛ من با این تشریفات مخالفم و برای حوزه علمیه مضر میدانم. اساس، اسلام و تحصیل است كه با این نحو زیادهرویها منافی است و من از بعض آقایان تعجب میكنم كه تورا زیر سؤال بردند...' (صحیفه امام جلد 20 صفحه 277)
دام یا مانع دیگر، اختلاف و تفرقه است كه روحانیین را به دستههای متفرق تقسیم میكند و راه را برای سوء استفاده عناصر قدرت طلبی كه نه به روحانیت اعتقادی دارند و نه دل در گرو انقلاب و نظام اسلامی دارند هموار مینماید. امام خمینی در پیام سوم اسفند 1367 معروف به منشور روحانیت، بعد از آنكه به تفضیل درباره اختلاف در حوزه و روحانیت هشدار میدهند، این سؤال بسیار مهم را مطرح میكنند كه: 'راستی شكست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعه مدرسین، پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین میكند؟ جناحی كه پیروز شود یقیناً روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاماً به روحانیت رو آورد، راستی به سراغ كدام قشر و تفكر از روحانیت میرود؟' (صحیفه امام جلد 21 صفحه 287)
امروز به روشنی مشاهده میكنیم در اثر اختلاف میان روحانیین، كسانی میداندار شدهاند و یكه تازی میكنند كه از ارتكاب اقدامات خلاف قانون و خلاف شرع و خلاف اخلاق ابائی ندارند و در عین حال خود را از همه طلبكار میدانند. برای پی بردن به خطرهائی كه از این طریق در كمین است و برای آشنا شدن با عمق اندیشه روشن امام خمینی و آیندهنگری ژرف ایشان، بازخوانی پیام سوم اسفند 1367 امام خمینی (منشور روحانیت) را به همه به ویژه علمای دین و بالأخص به طلاب جوان توصیه میكنیم.
دام سوم، خطر روحانیون متحجر و مقدس نمایان است كه امام خمینی بارها درباره آنها هشدار دادهاند. امام خمینی، این آفت را از آغاز نهضت تشخیص داده بودند و بعد از پیروزی انقلاب نیز بارها این خطر را گوشزد كردند. این جمله از پیام منشور روحانیت، عمق تأثر امام از این خطر را نشان میدهد: 'در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها این بود، مقابله با آن آسان مینمود. بلكه علاوه بر آن، از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدسمآبی و تحجر بود؛ گلوله زخم زبانها و نفاق و دوروئی بود كه هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را میسوخت و میدرید...' (صحیفه امام جلد 21 صفحات 279 و280)
نكته مهم اینست كه خطری كه از افتادن در این دام متوجه انقلاب میشود اینست كه لبه تیز حملات به سوی روحانیین انقلابی نشانه میرود. این، درست همان چیزی است كه خواست استعمار و دشمنان انقلاب است. امام خمینی در این زمینه جملهای بسیار هوشمندانه و واقع بینانه دارند. ایشان در پیام منشور روحانیت آورده اند: 'امروز نیز همچون گذشته شكارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاكستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متكی به اصول اسلام ناب محمدی صلیالله علیه و آله و سلم رفتهاند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چندگاه شاهد انفجار خشم جهانخواران علیه یك روحانی پاكباخته است.' (صحیفه امام جلد 21 صفحه 276)
تیزبینی امام خمینی را از كینه توزیهائی كه در سالهای گذشته تا امروز علیه روحانیین صورت گرفته است میتوان به روشنی فهمید. حتی یكنفر از كسانی كه مورد حمله كینه توزانه قدرت طلبان داخلی و دشمنان خارجی قرار گرفتهاند از روحانیین غیرانقلابی نبودند و همواره شاخصترین یاران انقلابی امام، آماج این حملات بوده و هستند.
در این میان آنچه اسفناكتر است اینست كه در مواردی این كینه توزیها مورد حمایت عناصر روحانی قرار داشته و دارند، واقعه تلخی كه یادآور سوءاستفاده مهرههای غرب از غفلت بعضی افراد روحانی در نهضت مشروطیت است.
و چهارمین دام و مانع - كه البته آخرین آنها نیست - فریبكاری عناصری است كه با استفاده از ضعف بینش بعضی عناصر روحانی، خود را به آنها نزدیك میكنند و مناصب كلیدی را در اختیار میگیرند و انقلاب و نظام را از مسیر واقعی و صحیح منحرف مینمایند. این خطر را امام خمینی با تعبیر 'هشدار میدهم' به ویژه به طلاب گوشزد كردند و البته چون برای بازخوانی پیامها و هشدارهای امام، كاری اساسی در رسانهها صورت نمیگیرد، این فریبكاری صورت میپذیرد و متأسفانه رنگ و لعاب انقلابی و حق به جانب هم به خود میدهد. هشدار امام اینست: 'من به طلاب عزیز هشدار میدهم كه علاوه بر اینكه باید مواظب القائات روحانی نماها و مقدسمآبها باشند، از تجربه تلخ روی كار آمدن انقلابی نماها و به ظاهر عقلای قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نكردهاند عبرت بگیرند كه مبادا گذشته تفكر و خیانت آنان فراموش و دل سوزیهای بیمورد و ساده اندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهای كلیدی و سرنوشت ساز نظام شود' (صحیفه امام جلد 21 صفحه 285)
اگر از وضعیت امروز روحانیت و هوشیاری این نهاد نسبت به دامها و موانع و خطرهای راه ارزیابی واقع بینانهای داشته باشیم، متأسفانه نمیتوانیم نتیجه این ارزیابی را چندان مثبت بدانیم. رویش جریانهای افراطی در حوزه علمیه و رشد بیمهار آن كه در اقدامات و موضعگیریهای خود به آداب اخلاقی و موازین شرعی و قانونی پای بندی نشان نمیدهند، یكی از نشانههای این وضعیت غیرمثبت است. كوتاهی در برخورد سریع و قاطع با این انحراف و عقب ماندن نهادهای رسمی حوزه در محكوم كردن اقدامات این جریانها نشانه دیگری از این وضعیت غیرمثبت است.
این، خطری نیست كه فقط دامن گیر چند روحانی انقلابی و چند مسئول كشوری شود، نگرانی مهمتر اینست كه این جریانهای افراطی اگر ریشه كن نشوند به سراغ همان نهادهای حوزوی خواهند رفت كه امروز به وظایف خود در مقابله با آنها عمل نمیكنند. نتیجه آنكه روحانیت اگر امروز درصدد پاكسازی بدنه خود از این جریانهای خطرناك و جهیدن از دامهائی كه امام درباره آنها هشدارهای لازم را دادهاند بر نیاید، نخواهد توانست به وظیفه خود در حفاظت از آرمانهای انقلابی و تضمین تداوم انقلاب اسلامی عمل كند و چنین مباد.
جمهوری اسلامی