روزنامه وطن امروز طی یادداشتی نوشت:
محمود احمدینژاد خیلی خوب حرف میزند و حرف خوب هم میزند. او در گفتوگوی تلویزیونی خود میگوید در بودجه سال آینده حقوق کارمندان، بازنشستگان و افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی را نیز نسبتا خوب افزایش دادیم و از پارسال که 5/13 درصد بود به 20 درصد ارتقا دادیم یا میگوید اگر ما هدفمندی را اجرا کنیم قدرت خرید افزایش پیدا میکند؛ یعنی آن چیزی را که ما پیشبینی کردهایم، هم کاهش امسال را جبران میکند و هم افزایش قیمت هدفمندی پوشش داده خواهد شد. وی ادامه میدهد با اجرای گام دوم هدفمندی یارانهها، رشد قیمتهای سال 91 جبران میشود و قدرت خرید مقداری بالا میرود و این نکته مثبتی است و بنده فکر میکنم شرایط بهتر شود.
این صحبتهای امیدوارکننده برای جامعه امروز یک نیاز است و احمدینژاد هم از این نیاز خبر دارد و با حرفهای خوب و خوب حرف زدن به قسمتی از این نیاز پاسخ میدهد. وقتی رئیسجمهور میگوید «مگر میشود یک نفر ایرانی و اهل این سرزمین باشد و سوءاستفاده کند؛ نمیتوان به این فرد گفت ایرانی؛ چطور این فرد ایرانی است؛ این افراد عاقبت خوبی ندارند» یک ایرانی خیالش راحت میشود که همه چیز آرام است و مسئولان قطعا برای آنهایی که قصد سوءاستفاده دارند فکری کردهاند.
یا وقتی وی درباره بازار خودرو میگوید «خیلی بد است که ما به این موضوع وارد شویم و بخواهیم با کسی برخورد کنیم؛ خود خودروسازان باید خوشقول باشند؛ در حال حاضر نوعی انحصار در موضوع خودرو بهوجود آمده است و من دارم به این نتیجه میرسم که کنترل واردات خودرو را از وزارت صنایع بگیریم، چرا که این وزارتخانه مانعتراشی میکند؛ کارخانههای داخلی هم مقداری اجحاف میکنند» و فردای این سخنان، مدیرعامل یک شرکت خودروسازی برکنار میشود باید دل خیلیها خنک شود!
این سخنان زیباست و به دل بسیاری از مردم هم مینشیند. اما کاش رئیسجمهور قبل از حرف زدن، به خیلی از این سخنان عمل میکرد و به جای وعده دادن، کارنامه ارائه میکرد. کاش به جای اینکه بگوید من نمیخواهم سر کسی را شیره بمالم و خودروسازان موظف هستند خودشان قیمت بازار را به قیمت واقعی برسانند به این سوال پاسخ میداد که چگونه نرخ خودروی 8 میلیون تومانی 20 میلیون تومان شد و چرا زیرمجموعه دولت چندین ماه است به جای برخورد با عوامل این گرانی، فقط نظارهگر بوده است؟
کاش قبل از اینکه بگوید با عوامل گرانی خودرو برخورد میکنیم، با عوامل گرانی برخورد میکرد! کاش به جای اینکه بگوید پراید کیلویی چند، توضیح میداد چرا پسته کیلویی 80هزار تومان شده است. کاش رئیسجمهور توضیح میداد غیر از تحریم که کاغذپارهای بیش نبود چه عواملی موجب افزایش تند تورم شده است؟ چگونه فاز دوم هدفمندی یارانهها افزایش بیرویه قیمتها را جبران خواهد کرد؟
کاش احمدینژاد نه فقط درباره بازار خودرو بلکه درباره اختلالات تنظیم بازار هم سخن میگفت؛ اینکه چرا یک روز نرخ پسته، روز دیگر مرغ و فردای آن پیاز اشک مردم را درمیآورد؟
رئیس دولت درباره نقش دولتیها در بزرگترین تخلف بانکی هم گفته این تخلف چه ربطی به دولت دارد و مثل این است که بگویند در طول عمر دولت 5 جنگ در جهان رخ داده و تقصیر دولت است! یا زلزله آمده بگوییم تقصیر دولت است! منطق احمدینژادی عجیب نیست و جذاب هم هست! میَتوان با این منطق به بسیاری از سوالها پاسخ داد. حتی با این منطق میتوان به بسیاری از سوالاتی که برای دولت به وجود میآید هم پاسخ داد! مثلا اگر دولت بگوید فیلم فلانی را که وابسته به سایر روسای قواست، در حال ارتکاب جرم داریم، میتوانیم پاسخ دهیم در طول این سالها 5 جنگ رخ داده و زلزله هم آمده مگر تقصیر برادران آن متهم است؟! یا اگر دولت بگوید چرا لایحه هدفمندی یارانهها تبدیل به طرح شده و مجلس چرا باید چوب لای چرخ دولت بگذارد میتوان گفت در دنیا این همه کشت و کشتار میشود و سیل و سونامی میآید آیا اینها تقصیر مجلس است؟!
طبیعی است که رئیسجمهور از کابینه خود دفاع کند و دولت خود را پاکترین دولت تاریخ بداند، مگر روسای دولتهای پیشین غیر از این عمل میکردند؟ اما کاش احمدینژاد به جای حمایت بیچون و چرا، درباره کسری بودجه، وضع نامناسب تولید، عدمحمایت از بخش کشاورزی و تولید، وضع نابسامان واردات و صادرات، راههای مقابله با تحریم، چگونگی حمایت از اقشار کمدرآمد، معیشت نامناسب مردم، گرانیهای بیرویه و شوکهای اقتصادی حرف میزد. افزایش ناگهانی بهای ارز که هنوز هم باور کردن آن سخت است ریشه همه گرانیها و نابسامانیهای اقتصاد ایران است و باید برای آن فکری کرد و آیا دولت برای آن برنامهای دارد؟
سخنان احمدینژاد نشان داد دولت نهتنها برای برونرفت از این بحران راهکاری ندارد بلکه کاهش شدید ارزش پول ملی را پذیرفته و بر مبنای آن قرار است بودجهریزی انجام شود. آیا با دلار 3700 تومانی قرار است معیشت مردم بهتر شود؟
اینکه با آزاد کردن نرخها بنزین 700 تومانی با نرخ فوب خلیج فارس 300 تومان فاصله داشت و با وضع فعلی و دلار 3700 تومانی 2 هزار تومان فاصله دارد مساله سادهای است اما رئیس دولت برای پاسخ دادن به این مساله راه سادهتری را انتخاب کرد و درباره تحریمها و پیچ تند اقتصاد و عدمموفقیت آنهایی که ملت را میخواستند از پا دربیاورند و پول نفت را بر سر سفرههای مردم آوردیم سخن گفت. احمدینژاد حرفهای خوب را خوب میزند و کاش خوب هم عمل میکرد. کاش...!
منبع: عصر ايران
محمود احمدینژاد خیلی خوب حرف میزند و حرف خوب هم میزند. او در گفتوگوی تلویزیونی خود میگوید در بودجه سال آینده حقوق کارمندان، بازنشستگان و افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی را نیز نسبتا خوب افزایش دادیم و از پارسال که 5/13 درصد بود به 20 درصد ارتقا دادیم یا میگوید اگر ما هدفمندی را اجرا کنیم قدرت خرید افزایش پیدا میکند؛ یعنی آن چیزی را که ما پیشبینی کردهایم، هم کاهش امسال را جبران میکند و هم افزایش قیمت هدفمندی پوشش داده خواهد شد. وی ادامه میدهد با اجرای گام دوم هدفمندی یارانهها، رشد قیمتهای سال 91 جبران میشود و قدرت خرید مقداری بالا میرود و این نکته مثبتی است و بنده فکر میکنم شرایط بهتر شود.
این صحبتهای امیدوارکننده برای جامعه امروز یک نیاز است و احمدینژاد هم از این نیاز خبر دارد و با حرفهای خوب و خوب حرف زدن به قسمتی از این نیاز پاسخ میدهد. وقتی رئیسجمهور میگوید «مگر میشود یک نفر ایرانی و اهل این سرزمین باشد و سوءاستفاده کند؛ نمیتوان به این فرد گفت ایرانی؛ چطور این فرد ایرانی است؛ این افراد عاقبت خوبی ندارند» یک ایرانی خیالش راحت میشود که همه چیز آرام است و مسئولان قطعا برای آنهایی که قصد سوءاستفاده دارند فکری کردهاند.
یا وقتی وی درباره بازار خودرو میگوید «خیلی بد است که ما به این موضوع وارد شویم و بخواهیم با کسی برخورد کنیم؛ خود خودروسازان باید خوشقول باشند؛ در حال حاضر نوعی انحصار در موضوع خودرو بهوجود آمده است و من دارم به این نتیجه میرسم که کنترل واردات خودرو را از وزارت صنایع بگیریم، چرا که این وزارتخانه مانعتراشی میکند؛ کارخانههای داخلی هم مقداری اجحاف میکنند» و فردای این سخنان، مدیرعامل یک شرکت خودروسازی برکنار میشود باید دل خیلیها خنک شود!
این سخنان زیباست و به دل بسیاری از مردم هم مینشیند. اما کاش رئیسجمهور قبل از حرف زدن، به خیلی از این سخنان عمل میکرد و به جای وعده دادن، کارنامه ارائه میکرد. کاش به جای اینکه بگوید من نمیخواهم سر کسی را شیره بمالم و خودروسازان موظف هستند خودشان قیمت بازار را به قیمت واقعی برسانند به این سوال پاسخ میداد که چگونه نرخ خودروی 8 میلیون تومانی 20 میلیون تومان شد و چرا زیرمجموعه دولت چندین ماه است به جای برخورد با عوامل این گرانی، فقط نظارهگر بوده است؟
کاش قبل از اینکه بگوید با عوامل گرانی خودرو برخورد میکنیم، با عوامل گرانی برخورد میکرد! کاش به جای اینکه بگوید پراید کیلویی چند، توضیح میداد چرا پسته کیلویی 80هزار تومان شده است. کاش رئیسجمهور توضیح میداد غیر از تحریم که کاغذپارهای بیش نبود چه عواملی موجب افزایش تند تورم شده است؟ چگونه فاز دوم هدفمندی یارانهها افزایش بیرویه قیمتها را جبران خواهد کرد؟
کاش احمدینژاد نه فقط درباره بازار خودرو بلکه درباره اختلالات تنظیم بازار هم سخن میگفت؛ اینکه چرا یک روز نرخ پسته، روز دیگر مرغ و فردای آن پیاز اشک مردم را درمیآورد؟
رئیس دولت درباره نقش دولتیها در بزرگترین تخلف بانکی هم گفته این تخلف چه ربطی به دولت دارد و مثل این است که بگویند در طول عمر دولت 5 جنگ در جهان رخ داده و تقصیر دولت است! یا زلزله آمده بگوییم تقصیر دولت است! منطق احمدینژادی عجیب نیست و جذاب هم هست! میَتوان با این منطق به بسیاری از سوالها پاسخ داد. حتی با این منطق میتوان به بسیاری از سوالاتی که برای دولت به وجود میآید هم پاسخ داد! مثلا اگر دولت بگوید فیلم فلانی را که وابسته به سایر روسای قواست، در حال ارتکاب جرم داریم، میتوانیم پاسخ دهیم در طول این سالها 5 جنگ رخ داده و زلزله هم آمده مگر تقصیر برادران آن متهم است؟! یا اگر دولت بگوید چرا لایحه هدفمندی یارانهها تبدیل به طرح شده و مجلس چرا باید چوب لای چرخ دولت بگذارد میتوان گفت در دنیا این همه کشت و کشتار میشود و سیل و سونامی میآید آیا اینها تقصیر مجلس است؟!
طبیعی است که رئیسجمهور از کابینه خود دفاع کند و دولت خود را پاکترین دولت تاریخ بداند، مگر روسای دولتهای پیشین غیر از این عمل میکردند؟ اما کاش احمدینژاد به جای حمایت بیچون و چرا، درباره کسری بودجه، وضع نامناسب تولید، عدمحمایت از بخش کشاورزی و تولید، وضع نابسامان واردات و صادرات، راههای مقابله با تحریم، چگونگی حمایت از اقشار کمدرآمد، معیشت نامناسب مردم، گرانیهای بیرویه و شوکهای اقتصادی حرف میزد. افزایش ناگهانی بهای ارز که هنوز هم باور کردن آن سخت است ریشه همه گرانیها و نابسامانیهای اقتصاد ایران است و باید برای آن فکری کرد و آیا دولت برای آن برنامهای دارد؟
سخنان احمدینژاد نشان داد دولت نهتنها برای برونرفت از این بحران راهکاری ندارد بلکه کاهش شدید ارزش پول ملی را پذیرفته و بر مبنای آن قرار است بودجهریزی انجام شود. آیا با دلار 3700 تومانی قرار است معیشت مردم بهتر شود؟
اینکه با آزاد کردن نرخها بنزین 700 تومانی با نرخ فوب خلیج فارس 300 تومان فاصله داشت و با وضع فعلی و دلار 3700 تومانی 2 هزار تومان فاصله دارد مساله سادهای است اما رئیس دولت برای پاسخ دادن به این مساله راه سادهتری را انتخاب کرد و درباره تحریمها و پیچ تند اقتصاد و عدمموفقیت آنهایی که ملت را میخواستند از پا دربیاورند و پول نفت را بر سر سفرههای مردم آوردیم سخن گفت. احمدینژاد حرفهای خوب را خوب میزند و کاش خوب هم عمل میکرد. کاش...!
منبع: عصر ايران