عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس هشتم با بیان اینکه دولتی قانونمدار و برنامه محور باید جایگزین دولت دهم شود، گفت: دولت بعدی یک شبه نمی تواند مشکلات را حل کند و کار سختی را برای بازسازی کشور پیش رو خواهد داشت.
محمدرضا خباز دارای مدرک دکترای سیاسی است و در چهار دوره مجلس حضور داشته است در گفتگو با خانه ملت از مقاطع مختلف زندگی اجتماعی، علمی و سیاسی خود خاطراتی را بازگو کرده است.
وی در مذمت تندروی، می گوید: «انسان جاهل یا افراطی است یا تفریطی» و اینکه« در انتخابات ریاست جمهوری آینده باید گرایش به سوی اعتدال باشد».
خباز تأکید دارد: «ضعف ما در کشور مربوط به ضعف قوانین نیست بلکه مربوط به اجرای قوانین است واگر تاکنون قانون بدرستی اجرا میشد، کشور دچار مشکلات عدیده فعلی نبود.»
مشروح این مصاحبه را در ذیل میخوانیم:
متولد چه سالی هستید و محل تولد شما کجاست؟
من ۲۸ تیر ۳۳ درشهر کاشمر به دنیا آمدم، سیزدهمین فرزند خانواده بودم اما ده برادر و خواهر من در ایام طفولیت از دنیا رفتند و حالا تنها دو برادردارم، یکی به نام مهدی که نه سال از من بزرگتر و دیگری عباس که دو سال بزرگتر است.
مهمترین خاطره ای که از دوران کودکی در ذهن دارید، چه خاطره ای است؟
قبل از دبستان من به سختی مریض شدم و همه پزشکان چه در کاشمر و چه در مشهد از بهبودی من قطع امید کردند، اما فانوس امید در دل مادرم خاموش نشد و مادر که همچون پدر فردی مذهبی بود با توسل به حضرت جواد الائمه، شفای من را گرفتند و به سرعت بهبود یافتم.
شما در چه نوع خانوادگی بزرگ شدید؟ شغل پدرتان چه بود؟
من در یک خانواده متوسط از نظر اقتصادی و یک محیط کاملاً مذهبی که فضایش با تلاوت قرآن وادعیه مأثوره عطر آگین شده بود، رشد کردم. پدر من دکان نانوایی سنگکی داشت و با آن گذران زندگی می کرد. او فراز و نشیب های زیادی را در زندگی سپری کرده بود و شیرینی ها و تلخی های فراوانی را چشیده بود. قحطی طاقت فرسایی که با ورود اشغالگران در سال های جنگ جهانی دوم بوقوع پیوست را تاریخ این مرز و بوم هرگز از یاد نخواهد برد. پدرم در آن روز های سخت، مسئولیت ارتزاق مردم ( در تهیه نان)، آن هم با کمبود گندم وفشار روحی و روانی فراوانی که بر مردم وارد شده بود را به عهده گرفته بود.
آقای خباز در دوره های مختلفی که شما در مجلس حضور داشته اید، همیشه یکی از چهره ای تأثیر گذار مجلس با بهره گیری از فن بیان بوده اید، ریشه این سخنوری در شما از کجا شکل گرفت و تکمیل شد؟
معلمین دلسوز دوران دبیرستان مانند حاج آقا موسوی قوژدی بعنوان دبیر دینی و عربی وآقای حاج محمود اسعدی بعنوان دبیر فیزیک و شیمی و حاج غلامحسین حیدری در آن مقطع از تحصیل، تأثیر بسیاری در شکل گیری شخصیت مذهبی واجتماعی ام داشته اند.آموزه های دینی این بزرگواران روشنگر مسیر زندگی به سوی آینده شد، مخصوصاً آقای حاج محمود اسعدی که با بر پایی جلسات مذهبی در منزلشان که در نزدیکی دبیرستان ( عمید الملک کندری که اکنون راهنمائی وحدت است) بود، تعدادی از دانش آموزانی که علاقه بیشتری به مسائل معنوی و مذهبی داشتند را شب های چهارشنبه گرد هم جمع می کردند. وی درباره مسائل تقلید ، احکام ، پیام وحی و فرهنگ اهل بیت و بویژه راجع به حضرت بقیه الله (عج) درس هایی به حاضران می دادند. جلسات سخنرانی آن بزرگوار باعث شد که من با فن سخنرانی آشنائی بیشتری پیدا کنم به گونه ای که شالوده مذهبی من در همان جلسات شکل گرفت.همچنین در روزهای جمعه بعد از دعای ندبه در کانون بحث و انتقاد دینی که به مدیریت حاج آقای روحانی و حاج آقای مدرسی اداره می شد و این کانون به تأسی از کانون مشهد به مدیریت شهید هاشمی نژاد شکل گرفته بود حضور فعال پیدا می کردم و بزرگانی از جمله آقایان جالینوس زاده و محمد خزاعی نیز در آن محافل به ایراد سخن می پرداختند و این بزرگواران تأثیر عمیقی بر شکل گیری شخصیت مذهبی من در ان روزگار داشتند.
همین تأثیر پذیری از شخصیت های یاد شده بود که شما را به سوی شغل معلمی و تدریس کشاند؟
بله، من در خرداد سال ۱۳۵۲ موفق به اخذ دیپلم تجربی از دبیرستان قوام ( امام خمینی ) شدم و در آبان همان سال به خدمت سربازی رفتم. سربازی را در سپاه دانش آن زمان گذراندم و مدت ۶ ماه در داخل پادگان لشکر ۷۷ مشهد، آموزش نظامی و نحوه تدریس را سپری کردم و پس از آن کم کم به سوی شغل معلمی گرایش پیدا کردم.
حضور شما در سپاه دانش برای شما که فردی مذهبی بودید، مشکل ساز نشد؟
چرا ما در آن زمان به بسیاری از مسائل اعتراض داشتیم بویژه محرومیت هایی که مردم را به شدت در تنگنا قرار داده بود و ما از نزدیک آن ها را لمس می کردیم، و در این میان اتفاقاتی به شدت ما را متدثر می ساخت به عنوان مثال من به یاد دارم که روزی یکی از عوامل آمریکایی با شلوارکی در پا و زنجیر توله سگی بدست در حال بازدید از پادگان بود و افسران ارشد ایرانی مجبور بودند با لباس نظامی به این درجه دار آمریکائی احترام بگذارند.
سابقه مبارزاتی شما از همان ایام شکل گرفت؟
بله ما از همان ایام سعی در روشنگری مردم داشتیم و به همین سبب کم کم عوامل رژیم به حضور من در روستاها حساس شدند و این مسئله زمینه ساز مبارزات بعدی من را علیه رژیم شد.
شما در چه سالی ازدواج کردید؟
من در سال ۱۳۵۶ به شکل سنتی ازدواج کردم و تا مراسم عقد نیز همسر خود را ندیده بودم، در حال حاضر از زندگی مشترک خود بسیار راضی هستم و خود را یکی از خوشبخت ترین مردان روی زمین می دانم، زیرا معتقد هستم انتخاب همسرم بهترین انتخابی بود که در زندگی انجام داده ام.
شما چند فرزند دارید؟
من دارای دو فرزند پسر به نام مصطفی و سجاد هستم.
نحوه ورود شما به انتخابات مجلس پس از پیروزی انقلاب اسلامی چگونه بود؟
در سال ۱۳۶۹ در حالی که هنوز دوره لیسانس را به اتمام نرسانده بودم بدلیل سوابقی که در عرصه تعلیم و تربیت و معلمی داشتم، از طرف رئیس آموزش و پرورش وقت استان خراسان دعوت به همکاری برای ریاست آموزش و پرورش کاشمر شدم و یکسالی نیز در این سمت مشغول به فعالیت بودم این دوران زمینه ساز گرایش مردم به من برای کاندیدا شدن در انتخابات دور چهارم مجلس شورای اسلامی شد و در این دوره من توانستم با رأی قاطع مردم و تلاش هایی که فرهنگیان مصروف داشتند به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کنم و این اتفاق در دور پنجم، ششم و هشتم نیز تکرار شد.
جناب خباز مجلس یکی از ارکان اصلی نظام و به تعبیری امام راحل در رأس امور کشور محسوب می شود، به نظر شما این تعریف ناظر بر چه شرایطی است؟ و در شرایط کنونی تا چه حد این مسئله تحقق یافته است؟
مجلس نه تنها یکی از قوای سه گانه کشور، بلکه قوه اصلی نظام محسوب می شود و به همین دلیل بود که امام راحل فرمودند: «مجلس در رأس امور است»،البته این در رأس بودن، شرط دارد و شرط ان این است که نماینده و نمایندگان خود، با عملکرد قوی و قاطعانه شأنیت مجلس را حفظ کنند و در این میان اگر نمایندگان شأن نمایندگی را حفظ نکنند، طبیعتاً نخواهند توانست در رأس امور قرار گیرند، کسی که بخواهد در رأس باشد باید کارهای کلان، اثربخش و مهم انجام بدهد و به دنبال کارهای کم ارزش و کم اهمیت که شأن نمایندگی را زیر سوال ببرد، نباشد.بنابر این، به طور طبیعی شأن مجلس در نزد سایر ارکان نظام و ملت، به عملکرد خود مجلس بستگی دارد. شاید بتوان کار مجلس را به ریلگذاری تشبیه کرد، ریلگذاری که قطار امور اجرایی کشور بر روی این بستر حرکت خواهد کرد.
حفظ جایگاه نمایندگی تابع چه ضوابط و شرایطی خواهد بود ؟
جایگاه نمایندگی ایجاب می کند که نماینده تنها به منافع کشور بیندیشد. نماینده اگر دل و ذهنش اندیشه خدمت به مردم باشد، در تسریع حرکت قطار کشور به سوی پیشرفت و توسعه میتواند بسیار اثرگذار باشد.
به نظر شما جایگاه قانونمداری در کشور کجاست؟ آیا میتوان قانونمداری را اصل بنیادین برای اداره کشور دانست؟
قانون و قانون مداری امریست که همه عقلای دنیا آن را قبول دارند، یعنی شما هر انسان عاقل را با هر مرام و مسلکی اگر مورد سوال قرار دهید و نظرش را در مورد جایگاه قانون بپرسید، می گوید از نظر من قانون محترم است. از دیگر سو در نهج البلاغه ما این سخن ارزشمند را از امیرالمؤمنین داریم که می فرماید قانون از بی قانونی بهتر است، تعبیر این کلام حکیمانه اینچنین میتواند باشد که کشور را با هرج و مرج و بی قانونی نمی توان اداره کرد.
می توان این تعبیر را داشت که مجلس مهمترین نقش را در جاری شدن قانون در رگهای کشور، داراست؟
بله، در نظام جمهوری اسلامی نیز تنها قوه ای که می تواند به امر مهم قانونگذاری مبادرت ورزد، مجلس است. اتفاقاً همین وظیفه قانون گذاری یکی از بخش های مهمی است که نماینده می تواند در ذیل آن جایگاه خود را حفظ کند.
از طرف دیگر اگر قانون، کارشناسی شده و دقیق باشد راه برای فعالیت های اجرایی کشور باز خواهد شد و مردم احساس خواهند کرد که پناهگاهی به نام مجلس دارند. همچنین قوای دیگر نیز احساس میکنند منهای مجلس، نمیتوانند کارها را به پیش ببرند، چرا که قانون ابزار دست قوه مجریه و قوه قضائیه برای انجام وظایف ذاتیشان است و این ابزار تنها توسط مجلس، امکان تصویب دارد. در این میان اگر دولتی ها فهمیدند که قانون مجلس قانون محکمی است و قوه قضائیه نیز احساس کرد که قانونی که تصویب شده و به دستش رسیده، کاملاً کارشناسی شده است، در نگاه و ذهن آن ها هم قانون، قانونگذاری و قوه مقننه جایگاه اصلی خود را پیدا خواهد کرد.
آیا شما وظایف مجلس را تنها ناظر بر بعد قانونگذاری میدانید؟
خیر، این صحبت ها همه شان یک حرف از وظایفی است که مجلس باید انجام دهد و صد حرف دیگر مربوط به وظیفه نظارت است. معتقدم در همه دوره های مجلس که ۹ دوره بوده و من در چهار دوره آن در مجلس حضور داشتهام، نظارت مجالس همیشه ضعیف بوده است. البته این میزان ضعف در مجالس مختلف متفاوت بوده است. در انجام وظایف نظارتی یک مجلس مثل مجلس هفتم در بعد نظارتی خیلی ضعیف بوده و خیلی از مجالس نیز بودهاند که در بعد نظارتی بسیار قوی عمل کردهاند. در نتیجه نظارت بههنگام مجلس، دیگر کسی جرأت نمی کند که بدون تصویب قوانین جامع به کسی قول بدهد اما در شرایط کنونی ما شاهد هستیم که دولت به کرات اعمال خلاف قانون را انجام می دهد و نظارت صحیحی بر روی آنها انجام نمیشود. بنابراین بعد نظارتی مجلس را از قانونگذاری مهمتر می دانم، دلیل اهمیت بعد نظارتی مجلس این مسئله است که اگر وظیفه نظارت درست انجام نشود قطار کشور از روی ریلی که قانونگذار تعریف کرده، خارج خواهد شد و اگر خارج شود کشور به مهلکه خواهد افتاد. همچنین باید یادآور شد که نمایندگان در اجرای نظارت با هیچ کس نباید رودربایستی داشته باشند، نباید جناح بندی ها و بازیهای سیاسی را در اعمال نظارت خود در نظر بگیرد و باید با تمام توان در برابر قانون گریزیها بایستد.
آقای خباز شما در چهار دوره از تاریخ مجلس، حضور داشتهاید و در طول این چهار دوره طبیعتاً خاطرات تلخ و شیرین زیاد داشتهاید، شیرین ترین خاطره شما چیست؟
در مقابل این خاطره تلخ خاطرات شیرین فراوان است. هر زمانی که با کمک سایر همکاران قانونی تصویب کردیم که به نفع مردم بوده است، جزء خاطرات شیرین من در طول چهار دورهای نمایندگی بوده است. هر کجا که سخنرانی کردهام و با تصویب قانونی که به ضرر مردم بوده مخالفت کردهام و این مخالفت سبب تأثیرگذاری زیاد شده، آن روز برای من خاطره خوشی را رقم زده است. هر کجا توانستیم به اتفاق دوستان مجلسی، جلوی انحرافی را در کشور بگیریم آن روز، روزی بود که از خوشحالی شب خوابم نبرده است. دلخوشی ما در مجلس همین بود.
و تلخ ترین خاطره؟
تلخترین خاطره دوران نمایندگی من مربوط به روزی میشود که در مجلس هشتم آقای احمدی نژاد آنگونه مجلس را به توپ بست( سوال از رئیس جمهور). در آن روز تعدادی از نمایندگان سؤالاتی را در بعد نظارتی از رئیس جمهور پرسیدند، اما رئیس جمهور در پاسخهای خود مجلس را به استهزا کشید و تلخ ترین حالت، همان حالتی بود که اتفاق افتاد. به اعتقاد من مجلس از صدر مشروطیت تا کنون دو دفعه به توپ بسته شده است یک دفعه در زمان محمدعلی شاه که توپ ظاهری بوده است و یکی در زمان آقای احمدی نژاد که وی با سخنان خود مجلس را به استهزا کشید که من از آن تعبیر به توپ بستن مجلس میکنم، چرا که این اقدام رئیسجمهور لطمات زیاد و جبران ناپذیری را به مجلس وارد کرد. وی تصور می کرد که اگر مجلس را بکوبد خودش بزرگ می شود، غافل از اینکه خود وی کوچک شد. نمایندگان سؤال کننده در دلشان چیزی به جز اعتلای جمهوری اسلامی با انجام دادن، وظیفه نظارتیشان نبود و در مقابل پاسخهای غیر محترمانه آقای رئیس جمهور را شنیدند که مجلس را به سخره گرفت.
آقای خباز وضع مالی شما بعد از چند دوره نمایندگی چگونه است؟
من بهخواست خدا از مسائل دنیوی بهجز آنچه که باعث گذران امور زندگیام شود، چیزی ندارم، هیچ وابستگی اقتصادی نیز به هیچ کجا ندارم و با همین حقوق کارمندی(بازنشستگی آموزش و پرورش) زندگی میکنم، از زندگیام لذت میبرم و بسیار هم خوشحال هستم، این خوشحالی من از آنجا نشأت میگیرد که قانع زندگی میکنم.
دوستان مجلسی شما چه افرادی هستند؟ فکر میکنم شما جزء معدود افرادی درمجلس بودهاید که در هر دو طیف(اصولگرا و اصلاحطلب) دوستان خوبی داشتهاید؟
من در همه ادوار مجلس دوستان خوبی داشتهام. شما مطلع هستید که مشی فکری من اصلاح طلبی است. اصلاح طلبان در دور چهارم کاملاً در اقلیت بودند، در دوره پنجم نیز در اقلیت مؤثری بودیم، در دور ششم در اکثریت و در دور هشتم نیز باز هم در اقلیت بودیم. یعنی از چهار دوری که من در مجلس بودم یک دور آن را جریان ما در اکثریت بود و در دوره های دیگر ما در اقلیت بودیم. اما من همیشه با نیروهای معتدل هر دو طرف رفیق بودم بدین معنا که برایم مهم نبود که این فرد از جناح ماست یا اینکه از جناح ما نیست. نگاه می کردم ببینم آیا مشی اعتدال را دارد یا نه، اگر افراد تندرو بودند ولو اینکه از اصلاح طلبان نیز باشند، با آنها برخورد میکردم به عنوان مثال در همان سال اول مجلس ششم من خرج خود را از بسیاری از تندروها جدا کردم و نگذاشتم این مسئله به سال های آخر برسد، چرا که من به این فرموده امیرالمؤمنین اعتقاد ویژه ای دارم که "انسان جاهل یا افراطی است یا تفریطی" بنابراین معتقد هستم که افراط دلیل بر جهل است و تفریط نیز دلیل بر جهل است. من در مجلس ششم جزء جبهه اصلاحات بودم که جبهه اصلاحات متشکل از هشت نفر بود و از هر گروه سیاسی اصلاح طلب یک نفر انتخاب می شد که من از گروه سیاسی همبستگی عضویت این جبهه را بر عهده داشتم.
میتوانید به نام برخی از آنها اشاره کنید؟
در مجلس هشتم با آقای مطهری دوست و بسیار به وی علاقمند بودم چرا که اعتقاد داشتم وی یکی از معدود نمایندگانیست که می توان به آنها نمره ۲۰ داد. همچنین من با آقای توکلی نیز روابط خوبی داشتم چرا که می دیدم دلسوز مردم است و این در حالی است که این افراد در جریان اصولگرایی بودند و در مقابل من اصلاحطلب بودم. اما این تفاوت در مشی سیاسی باعث نشد که با این عزیزان در قانونگذاری و امور مجلس یکدل نباشیم.
آیا تا کنون با نمایندهای مجادله و مشاجره جدی داشتهاید؟
بله در مجلس ششم با بسیاری از نمایندگانی که پا در میدان تندروی گذارده بودند، مشاجرات شدیدی داشتم شاید این مسئله به خاطر این امر است که من خصلتاً انسان معتدلی هستم.
این اعتدال و میانهروی از ابتدا با شما بودهاست یا نوعی مصلحت اندیشی مربوط به میان سالی است؟
در دوران جوانی بنا به مقتضیات آن دوره این رفتار در من کمتر از حالا بود و شاید به همین خاطر نیز باشد که من در هنگامه جوانی و در زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، عضو دستگاه هایی شدم که مقداری عتاب و خطاب در آنها وجود داشت نظیر دادگاه انقلاب و سپاه پاسداران اسلامی و نهادهایی از این دست.
دلیل اینکه من در دوره های مختلف مجلس رفقایی از هر دو جناح داشتم این بود که معتقد بودم انسان در زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و ... خود باید مشی اعتدال را پیشه کند.
نظر شما در مورد انتخابات آتی و نحوه آرایش گروهها چیست؟
معتقد هستم در انتخابات ریاست جمهوری آینده باید گرایش به سوی اعتدال باشد و اگر در این انتخابات هر دو جناح با یکدیگر یک دست شوند، کشور به سوی موفقیت رهنمون خواهد شد.
به خاطر دارم در مقطعی شما پیشنهاد مثلث اعتدال را مطرح کردید، این طرح به کجا رسید؟
من این پیشنهادی را به بزرگانی نظیر آقای هاشمی، ناطق نوری و خاتمی دادم که برای انتخابات آتی به عنوان افراد معتدلی که در هر دو جناح پایگاه اجتماعی دارند گرد هم آیند و از میان خودشان یا بیرون از خودشان یک نفر را انتخاب کنند و به عنوان پیشنهاد به جامعه معرفی کنند.
به نظر شما این طرح قابلیت اجرایی شدن را داراست؟
من معتقد هستم اگر این مثلث اعتدال شکل بگیرد کسی که از درون این مثلث بیرون بیاید قطعاً با رأی بسیار بالایی انتخاب خواهد شد.
به نظر شما مشکلات فعلی کشور ناشی از چه مسائلی است؟
ما در کشور مشکل قانون نداریم چرا که اولاً سند چشم انداز ۲۰ ساله را داریم که یک سند مدغن و دقیق است، از دیگر سو ما در کشور قانون پنج ساله توسعه کشور را نیز دارا هستیم، مشکل ما در شرایط کنونی مشکل اجراست. دولت با کمال تأسف قانون را اجرا نمی کند، اگر هم اجرا کند سلیقهای و به تشخیص خود عمل میکند، مشکل ما در اجرا است و اگر تاکنون قانون بدرستی اجرا میشد، کشور دچار مشکلات عدیده فعلی نبود. من به این دولت هیچ امیدی ندارم و معتقد هستم ۵ ماه آینده را ملت باید تحمل کنند. پس از پایان عمر این دولت، باید مردم دولتی قاطع، مقتدر و با برنامه را برای اداره کشور انتخاب کنند.
به نظر شما در چنین صورتی همه مشکلات بصورت کامل حل خواهد شد؟
در صورت انتخاب دولتی کارآمد برای اداره کشور نباید این تصور بوجود آید که همه مشکلات یک شبه حل خواهد شد چرا که اقتصاد ایران حداقل ۲۰ سال به عقب بازگشته است.
اولویتهای دولت آینده چه مسائلی خواهد بود؟
اولویت اول دولت آینده باید اولویت اقتصادی باشد و اگر توجه داشته باشیم در خواهیم یافت که الان ۴، ۵ سال است که مقام معظم رهبری سال ها را با عناوین اقتصادی نام گذاری میکند و این مسئله حکمتی درونش نهفته است و حکمت آن نیز این است که یکی از راه های ورود دشمن برای نفوذ به کشور همین مسئله اقتصادی است.
به نظر شما چند درصد از مشکلات مربوط به مسائل اقتصادی است و چند درصد مربوط به سوء مدیریتها؟
علت مشکلات مردم بخشی از آن مربوط می شود به تحریم ها و بخشی از آنها باز می گردد به بحث سوء مدیریت ها در عرصه اجرایی کشور، با کمال تأسف باید گفت که دولت همکاری لازم را برای مقابله با گرانی ها را انجام نمیدهد من این مطلب را در مناظره با آقای زاکانی عرض کردم در طول تاریخچه فروش نفت در ایران ما ۶۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی در ظرف ۹۰ سال داشتهایم و در طول دولت نهم و دهم در طول ۷ سال، ۷۵۰ میلیارد دلار، این امر حاکی از ضعف مدیریت فوق العاده شدید در عرصه اجرایی کشور در طول هفت سال گذشته است. با این اوصاف نباید فراموش کرد که دولت بعدی یک شبه نمی تواند مشکلات را حل کند و کار سختی را برای بازسازی کشور پیش رو خواهد داشت.به یاد دارم بعد از جنگ هنگامی که دولت سازندگی که روی کار آمد یک میلیارد دلار درآمد نفتی کشور بود و دولت در مقابله این حجم از درآمد، ۱۲ میلیارد دلار بدهی سررسید آماده شده داشت اما مسئولان اجرایی در آن مقطع با تدبیر و هماهنگی توانستند، این مشکل را حل کنند.
نظر شما در مورد مذاکرات۱+۵ چیست؟
حقیقت امر این است که در مذاکرات ۱+۵ طرف های غربی به دنبال وقت کشی هستند چرا که احساسشان این است که این دولت نیز با آنها دارد بازی می کند، من معتقد هستم ۱+۵ وقت را طول خواهد داد برای دولت آینده ایران تا ببیند با دولت بعدی سر میز مذاکره می تواند بنشیند یا خیر. در این میان توجه به نکته ای ضروری است چند روز پیش وزیر امور خارجه در مناظره تلویزیونی خود گفت بهترین کسی که یکی از افرادی که مذاکره باز سرسختی بود آقای روحانی است که در طول دورانی که دبیر امنیت ملی بود توانست مذاکرات خوبی را انجام دهد. وی همچنین یادآور شد که بخش اعظمی از مشکلات کشور در حوزه انرژی هسته ای در زمانی حل شد که آقای لاریجانی دبیر امنیت ملی بودند. بنابراین ما باید برای مذاکرات افرادی را انتخاب کنیم که هم دارای توانایی بالا باشند و هم به خرد جمعی معتقد باشند.در مذاکرات هسته ای رهبر معظم انقلاب خطوط اصلی و کلی را بیان می کنند و زیر و بم های مربوط به مذاکرات با تیم دیپلماسی است که چگونه بتوانند سیاست های کلی را به پیش برند. من معتقد هستم طرف های غربی در این دولت به کار نتیجه بخشی نخواهند رسید.
محمدرضا خباز دارای مدرک دکترای سیاسی است و در چهار دوره مجلس حضور داشته است در گفتگو با خانه ملت از مقاطع مختلف زندگی اجتماعی، علمی و سیاسی خود خاطراتی را بازگو کرده است.
وی در مذمت تندروی، می گوید: «انسان جاهل یا افراطی است یا تفریطی» و اینکه« در انتخابات ریاست جمهوری آینده باید گرایش به سوی اعتدال باشد».
خباز تأکید دارد: «ضعف ما در کشور مربوط به ضعف قوانین نیست بلکه مربوط به اجرای قوانین است واگر تاکنون قانون بدرستی اجرا میشد، کشور دچار مشکلات عدیده فعلی نبود.»
مشروح این مصاحبه را در ذیل میخوانیم:
متولد چه سالی هستید و محل تولد شما کجاست؟
من ۲۸ تیر ۳۳ درشهر کاشمر به دنیا آمدم، سیزدهمین فرزند خانواده بودم اما ده برادر و خواهر من در ایام طفولیت از دنیا رفتند و حالا تنها دو برادردارم، یکی به نام مهدی که نه سال از من بزرگتر و دیگری عباس که دو سال بزرگتر است.
مهمترین خاطره ای که از دوران کودکی در ذهن دارید، چه خاطره ای است؟
قبل از دبستان من به سختی مریض شدم و همه پزشکان چه در کاشمر و چه در مشهد از بهبودی من قطع امید کردند، اما فانوس امید در دل مادرم خاموش نشد و مادر که همچون پدر فردی مذهبی بود با توسل به حضرت جواد الائمه، شفای من را گرفتند و به سرعت بهبود یافتم.
شما در چه نوع خانوادگی بزرگ شدید؟ شغل پدرتان چه بود؟
من در یک خانواده متوسط از نظر اقتصادی و یک محیط کاملاً مذهبی که فضایش با تلاوت قرآن وادعیه مأثوره عطر آگین شده بود، رشد کردم. پدر من دکان نانوایی سنگکی داشت و با آن گذران زندگی می کرد. او فراز و نشیب های زیادی را در زندگی سپری کرده بود و شیرینی ها و تلخی های فراوانی را چشیده بود. قحطی طاقت فرسایی که با ورود اشغالگران در سال های جنگ جهانی دوم بوقوع پیوست را تاریخ این مرز و بوم هرگز از یاد نخواهد برد. پدرم در آن روز های سخت، مسئولیت ارتزاق مردم ( در تهیه نان)، آن هم با کمبود گندم وفشار روحی و روانی فراوانی که بر مردم وارد شده بود را به عهده گرفته بود.
آقای خباز در دوره های مختلفی که شما در مجلس حضور داشته اید، همیشه یکی از چهره ای تأثیر گذار مجلس با بهره گیری از فن بیان بوده اید، ریشه این سخنوری در شما از کجا شکل گرفت و تکمیل شد؟
معلمین دلسوز دوران دبیرستان مانند حاج آقا موسوی قوژدی بعنوان دبیر دینی و عربی وآقای حاج محمود اسعدی بعنوان دبیر فیزیک و شیمی و حاج غلامحسین حیدری در آن مقطع از تحصیل، تأثیر بسیاری در شکل گیری شخصیت مذهبی واجتماعی ام داشته اند.آموزه های دینی این بزرگواران روشنگر مسیر زندگی به سوی آینده شد، مخصوصاً آقای حاج محمود اسعدی که با بر پایی جلسات مذهبی در منزلشان که در نزدیکی دبیرستان ( عمید الملک کندری که اکنون راهنمائی وحدت است) بود، تعدادی از دانش آموزانی که علاقه بیشتری به مسائل معنوی و مذهبی داشتند را شب های چهارشنبه گرد هم جمع می کردند. وی درباره مسائل تقلید ، احکام ، پیام وحی و فرهنگ اهل بیت و بویژه راجع به حضرت بقیه الله (عج) درس هایی به حاضران می دادند. جلسات سخنرانی آن بزرگوار باعث شد که من با فن سخنرانی آشنائی بیشتری پیدا کنم به گونه ای که شالوده مذهبی من در همان جلسات شکل گرفت.همچنین در روزهای جمعه بعد از دعای ندبه در کانون بحث و انتقاد دینی که به مدیریت حاج آقای روحانی و حاج آقای مدرسی اداره می شد و این کانون به تأسی از کانون مشهد به مدیریت شهید هاشمی نژاد شکل گرفته بود حضور فعال پیدا می کردم و بزرگانی از جمله آقایان جالینوس زاده و محمد خزاعی نیز در آن محافل به ایراد سخن می پرداختند و این بزرگواران تأثیر عمیقی بر شکل گیری شخصیت مذهبی من در ان روزگار داشتند.
همین تأثیر پذیری از شخصیت های یاد شده بود که شما را به سوی شغل معلمی و تدریس کشاند؟
بله، من در خرداد سال ۱۳۵۲ موفق به اخذ دیپلم تجربی از دبیرستان قوام ( امام خمینی ) شدم و در آبان همان سال به خدمت سربازی رفتم. سربازی را در سپاه دانش آن زمان گذراندم و مدت ۶ ماه در داخل پادگان لشکر ۷۷ مشهد، آموزش نظامی و نحوه تدریس را سپری کردم و پس از آن کم کم به سوی شغل معلمی گرایش پیدا کردم.
حضور شما در سپاه دانش برای شما که فردی مذهبی بودید، مشکل ساز نشد؟
چرا ما در آن زمان به بسیاری از مسائل اعتراض داشتیم بویژه محرومیت هایی که مردم را به شدت در تنگنا قرار داده بود و ما از نزدیک آن ها را لمس می کردیم، و در این میان اتفاقاتی به شدت ما را متدثر می ساخت به عنوان مثال من به یاد دارم که روزی یکی از عوامل آمریکایی با شلوارکی در پا و زنجیر توله سگی بدست در حال بازدید از پادگان بود و افسران ارشد ایرانی مجبور بودند با لباس نظامی به این درجه دار آمریکائی احترام بگذارند.
سابقه مبارزاتی شما از همان ایام شکل گرفت؟
بله ما از همان ایام سعی در روشنگری مردم داشتیم و به همین سبب کم کم عوامل رژیم به حضور من در روستاها حساس شدند و این مسئله زمینه ساز مبارزات بعدی من را علیه رژیم شد.
شما در چه سالی ازدواج کردید؟
من در سال ۱۳۵۶ به شکل سنتی ازدواج کردم و تا مراسم عقد نیز همسر خود را ندیده بودم، در حال حاضر از زندگی مشترک خود بسیار راضی هستم و خود را یکی از خوشبخت ترین مردان روی زمین می دانم، زیرا معتقد هستم انتخاب همسرم بهترین انتخابی بود که در زندگی انجام داده ام.
شما چند فرزند دارید؟
من دارای دو فرزند پسر به نام مصطفی و سجاد هستم.
نحوه ورود شما به انتخابات مجلس پس از پیروزی انقلاب اسلامی چگونه بود؟
در سال ۱۳۶۹ در حالی که هنوز دوره لیسانس را به اتمام نرسانده بودم بدلیل سوابقی که در عرصه تعلیم و تربیت و معلمی داشتم، از طرف رئیس آموزش و پرورش وقت استان خراسان دعوت به همکاری برای ریاست آموزش و پرورش کاشمر شدم و یکسالی نیز در این سمت مشغول به فعالیت بودم این دوران زمینه ساز گرایش مردم به من برای کاندیدا شدن در انتخابات دور چهارم مجلس شورای اسلامی شد و در این دوره من توانستم با رأی قاطع مردم و تلاش هایی که فرهنگیان مصروف داشتند به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کنم و این اتفاق در دور پنجم، ششم و هشتم نیز تکرار شد.
جناب خباز مجلس یکی از ارکان اصلی نظام و به تعبیری امام راحل در رأس امور کشور محسوب می شود، به نظر شما این تعریف ناظر بر چه شرایطی است؟ و در شرایط کنونی تا چه حد این مسئله تحقق یافته است؟
مجلس نه تنها یکی از قوای سه گانه کشور، بلکه قوه اصلی نظام محسوب می شود و به همین دلیل بود که امام راحل فرمودند: «مجلس در رأس امور است»،البته این در رأس بودن، شرط دارد و شرط ان این است که نماینده و نمایندگان خود، با عملکرد قوی و قاطعانه شأنیت مجلس را حفظ کنند و در این میان اگر نمایندگان شأن نمایندگی را حفظ نکنند، طبیعتاً نخواهند توانست در رأس امور قرار گیرند، کسی که بخواهد در رأس باشد باید کارهای کلان، اثربخش و مهم انجام بدهد و به دنبال کارهای کم ارزش و کم اهمیت که شأن نمایندگی را زیر سوال ببرد، نباشد.بنابر این، به طور طبیعی شأن مجلس در نزد سایر ارکان نظام و ملت، به عملکرد خود مجلس بستگی دارد. شاید بتوان کار مجلس را به ریلگذاری تشبیه کرد، ریلگذاری که قطار امور اجرایی کشور بر روی این بستر حرکت خواهد کرد.
حفظ جایگاه نمایندگی تابع چه ضوابط و شرایطی خواهد بود ؟
جایگاه نمایندگی ایجاب می کند که نماینده تنها به منافع کشور بیندیشد. نماینده اگر دل و ذهنش اندیشه خدمت به مردم باشد، در تسریع حرکت قطار کشور به سوی پیشرفت و توسعه میتواند بسیار اثرگذار باشد.
به نظر شما جایگاه قانونمداری در کشور کجاست؟ آیا میتوان قانونمداری را اصل بنیادین برای اداره کشور دانست؟
قانون و قانون مداری امریست که همه عقلای دنیا آن را قبول دارند، یعنی شما هر انسان عاقل را با هر مرام و مسلکی اگر مورد سوال قرار دهید و نظرش را در مورد جایگاه قانون بپرسید، می گوید از نظر من قانون محترم است. از دیگر سو در نهج البلاغه ما این سخن ارزشمند را از امیرالمؤمنین داریم که می فرماید قانون از بی قانونی بهتر است، تعبیر این کلام حکیمانه اینچنین میتواند باشد که کشور را با هرج و مرج و بی قانونی نمی توان اداره کرد.
می توان این تعبیر را داشت که مجلس مهمترین نقش را در جاری شدن قانون در رگهای کشور، داراست؟
بله، در نظام جمهوری اسلامی نیز تنها قوه ای که می تواند به امر مهم قانونگذاری مبادرت ورزد، مجلس است. اتفاقاً همین وظیفه قانون گذاری یکی از بخش های مهمی است که نماینده می تواند در ذیل آن جایگاه خود را حفظ کند.
از طرف دیگر اگر قانون، کارشناسی شده و دقیق باشد راه برای فعالیت های اجرایی کشور باز خواهد شد و مردم احساس خواهند کرد که پناهگاهی به نام مجلس دارند. همچنین قوای دیگر نیز احساس میکنند منهای مجلس، نمیتوانند کارها را به پیش ببرند، چرا که قانون ابزار دست قوه مجریه و قوه قضائیه برای انجام وظایف ذاتیشان است و این ابزار تنها توسط مجلس، امکان تصویب دارد. در این میان اگر دولتی ها فهمیدند که قانون مجلس قانون محکمی است و قوه قضائیه نیز احساس کرد که قانونی که تصویب شده و به دستش رسیده، کاملاً کارشناسی شده است، در نگاه و ذهن آن ها هم قانون، قانونگذاری و قوه مقننه جایگاه اصلی خود را پیدا خواهد کرد.
آیا شما وظایف مجلس را تنها ناظر بر بعد قانونگذاری میدانید؟
خیر، این صحبت ها همه شان یک حرف از وظایفی است که مجلس باید انجام دهد و صد حرف دیگر مربوط به وظیفه نظارت است. معتقدم در همه دوره های مجلس که ۹ دوره بوده و من در چهار دوره آن در مجلس حضور داشتهام، نظارت مجالس همیشه ضعیف بوده است. البته این میزان ضعف در مجالس مختلف متفاوت بوده است. در انجام وظایف نظارتی یک مجلس مثل مجلس هفتم در بعد نظارتی خیلی ضعیف بوده و خیلی از مجالس نیز بودهاند که در بعد نظارتی بسیار قوی عمل کردهاند. در نتیجه نظارت بههنگام مجلس، دیگر کسی جرأت نمی کند که بدون تصویب قوانین جامع به کسی قول بدهد اما در شرایط کنونی ما شاهد هستیم که دولت به کرات اعمال خلاف قانون را انجام می دهد و نظارت صحیحی بر روی آنها انجام نمیشود. بنابراین بعد نظارتی مجلس را از قانونگذاری مهمتر می دانم، دلیل اهمیت بعد نظارتی مجلس این مسئله است که اگر وظیفه نظارت درست انجام نشود قطار کشور از روی ریلی که قانونگذار تعریف کرده، خارج خواهد شد و اگر خارج شود کشور به مهلکه خواهد افتاد. همچنین باید یادآور شد که نمایندگان در اجرای نظارت با هیچ کس نباید رودربایستی داشته باشند، نباید جناح بندی ها و بازیهای سیاسی را در اعمال نظارت خود در نظر بگیرد و باید با تمام توان در برابر قانون گریزیها بایستد.
آقای خباز شما در چهار دوره از تاریخ مجلس، حضور داشتهاید و در طول این چهار دوره طبیعتاً خاطرات تلخ و شیرین زیاد داشتهاید، شیرین ترین خاطره شما چیست؟
در مقابل این خاطره تلخ خاطرات شیرین فراوان است. هر زمانی که با کمک سایر همکاران قانونی تصویب کردیم که به نفع مردم بوده است، جزء خاطرات شیرین من در طول چهار دورهای نمایندگی بوده است. هر کجا که سخنرانی کردهام و با تصویب قانونی که به ضرر مردم بوده مخالفت کردهام و این مخالفت سبب تأثیرگذاری زیاد شده، آن روز برای من خاطره خوشی را رقم زده است. هر کجا توانستیم به اتفاق دوستان مجلسی، جلوی انحرافی را در کشور بگیریم آن روز، روزی بود که از خوشحالی شب خوابم نبرده است. دلخوشی ما در مجلس همین بود.
و تلخ ترین خاطره؟
تلخترین خاطره دوران نمایندگی من مربوط به روزی میشود که در مجلس هشتم آقای احمدی نژاد آنگونه مجلس را به توپ بست( سوال از رئیس جمهور). در آن روز تعدادی از نمایندگان سؤالاتی را در بعد نظارتی از رئیس جمهور پرسیدند، اما رئیس جمهور در پاسخهای خود مجلس را به استهزا کشید و تلخ ترین حالت، همان حالتی بود که اتفاق افتاد. به اعتقاد من مجلس از صدر مشروطیت تا کنون دو دفعه به توپ بسته شده است یک دفعه در زمان محمدعلی شاه که توپ ظاهری بوده است و یکی در زمان آقای احمدی نژاد که وی با سخنان خود مجلس را به استهزا کشید که من از آن تعبیر به توپ بستن مجلس میکنم، چرا که این اقدام رئیسجمهور لطمات زیاد و جبران ناپذیری را به مجلس وارد کرد. وی تصور می کرد که اگر مجلس را بکوبد خودش بزرگ می شود، غافل از اینکه خود وی کوچک شد. نمایندگان سؤال کننده در دلشان چیزی به جز اعتلای جمهوری اسلامی با انجام دادن، وظیفه نظارتیشان نبود و در مقابل پاسخهای غیر محترمانه آقای رئیس جمهور را شنیدند که مجلس را به سخره گرفت.
آقای خباز وضع مالی شما بعد از چند دوره نمایندگی چگونه است؟
من بهخواست خدا از مسائل دنیوی بهجز آنچه که باعث گذران امور زندگیام شود، چیزی ندارم، هیچ وابستگی اقتصادی نیز به هیچ کجا ندارم و با همین حقوق کارمندی(بازنشستگی آموزش و پرورش) زندگی میکنم، از زندگیام لذت میبرم و بسیار هم خوشحال هستم، این خوشحالی من از آنجا نشأت میگیرد که قانع زندگی میکنم.
دوستان مجلسی شما چه افرادی هستند؟ فکر میکنم شما جزء معدود افرادی درمجلس بودهاید که در هر دو طیف(اصولگرا و اصلاحطلب) دوستان خوبی داشتهاید؟
من در همه ادوار مجلس دوستان خوبی داشتهام. شما مطلع هستید که مشی فکری من اصلاح طلبی است. اصلاح طلبان در دور چهارم کاملاً در اقلیت بودند، در دوره پنجم نیز در اقلیت مؤثری بودیم، در دور ششم در اکثریت و در دور هشتم نیز باز هم در اقلیت بودیم. یعنی از چهار دوری که من در مجلس بودم یک دور آن را جریان ما در اکثریت بود و در دوره های دیگر ما در اقلیت بودیم. اما من همیشه با نیروهای معتدل هر دو طرف رفیق بودم بدین معنا که برایم مهم نبود که این فرد از جناح ماست یا اینکه از جناح ما نیست. نگاه می کردم ببینم آیا مشی اعتدال را دارد یا نه، اگر افراد تندرو بودند ولو اینکه از اصلاح طلبان نیز باشند، با آنها برخورد میکردم به عنوان مثال در همان سال اول مجلس ششم من خرج خود را از بسیاری از تندروها جدا کردم و نگذاشتم این مسئله به سال های آخر برسد، چرا که من به این فرموده امیرالمؤمنین اعتقاد ویژه ای دارم که "انسان جاهل یا افراطی است یا تفریطی" بنابراین معتقد هستم که افراط دلیل بر جهل است و تفریط نیز دلیل بر جهل است. من در مجلس ششم جزء جبهه اصلاحات بودم که جبهه اصلاحات متشکل از هشت نفر بود و از هر گروه سیاسی اصلاح طلب یک نفر انتخاب می شد که من از گروه سیاسی همبستگی عضویت این جبهه را بر عهده داشتم.
میتوانید به نام برخی از آنها اشاره کنید؟
در مجلس هشتم با آقای مطهری دوست و بسیار به وی علاقمند بودم چرا که اعتقاد داشتم وی یکی از معدود نمایندگانیست که می توان به آنها نمره ۲۰ داد. همچنین من با آقای توکلی نیز روابط خوبی داشتم چرا که می دیدم دلسوز مردم است و این در حالی است که این افراد در جریان اصولگرایی بودند و در مقابل من اصلاحطلب بودم. اما این تفاوت در مشی سیاسی باعث نشد که با این عزیزان در قانونگذاری و امور مجلس یکدل نباشیم.
آیا تا کنون با نمایندهای مجادله و مشاجره جدی داشتهاید؟
بله در مجلس ششم با بسیاری از نمایندگانی که پا در میدان تندروی گذارده بودند، مشاجرات شدیدی داشتم شاید این مسئله به خاطر این امر است که من خصلتاً انسان معتدلی هستم.
این اعتدال و میانهروی از ابتدا با شما بودهاست یا نوعی مصلحت اندیشی مربوط به میان سالی است؟
در دوران جوانی بنا به مقتضیات آن دوره این رفتار در من کمتر از حالا بود و شاید به همین خاطر نیز باشد که من در هنگامه جوانی و در زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، عضو دستگاه هایی شدم که مقداری عتاب و خطاب در آنها وجود داشت نظیر دادگاه انقلاب و سپاه پاسداران اسلامی و نهادهایی از این دست.
دلیل اینکه من در دوره های مختلف مجلس رفقایی از هر دو جناح داشتم این بود که معتقد بودم انسان در زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و ... خود باید مشی اعتدال را پیشه کند.
نظر شما در مورد انتخابات آتی و نحوه آرایش گروهها چیست؟
معتقد هستم در انتخابات ریاست جمهوری آینده باید گرایش به سوی اعتدال باشد و اگر در این انتخابات هر دو جناح با یکدیگر یک دست شوند، کشور به سوی موفقیت رهنمون خواهد شد.
به خاطر دارم در مقطعی شما پیشنهاد مثلث اعتدال را مطرح کردید، این طرح به کجا رسید؟
من این پیشنهادی را به بزرگانی نظیر آقای هاشمی، ناطق نوری و خاتمی دادم که برای انتخابات آتی به عنوان افراد معتدلی که در هر دو جناح پایگاه اجتماعی دارند گرد هم آیند و از میان خودشان یا بیرون از خودشان یک نفر را انتخاب کنند و به عنوان پیشنهاد به جامعه معرفی کنند.
به نظر شما این طرح قابلیت اجرایی شدن را داراست؟
من معتقد هستم اگر این مثلث اعتدال شکل بگیرد کسی که از درون این مثلث بیرون بیاید قطعاً با رأی بسیار بالایی انتخاب خواهد شد.
به نظر شما مشکلات فعلی کشور ناشی از چه مسائلی است؟
ما در کشور مشکل قانون نداریم چرا که اولاً سند چشم انداز ۲۰ ساله را داریم که یک سند مدغن و دقیق است، از دیگر سو ما در کشور قانون پنج ساله توسعه کشور را نیز دارا هستیم، مشکل ما در شرایط کنونی مشکل اجراست. دولت با کمال تأسف قانون را اجرا نمی کند، اگر هم اجرا کند سلیقهای و به تشخیص خود عمل میکند، مشکل ما در اجرا است و اگر تاکنون قانون بدرستی اجرا میشد، کشور دچار مشکلات عدیده فعلی نبود. من به این دولت هیچ امیدی ندارم و معتقد هستم ۵ ماه آینده را ملت باید تحمل کنند. پس از پایان عمر این دولت، باید مردم دولتی قاطع، مقتدر و با برنامه را برای اداره کشور انتخاب کنند.
به نظر شما در چنین صورتی همه مشکلات بصورت کامل حل خواهد شد؟
در صورت انتخاب دولتی کارآمد برای اداره کشور نباید این تصور بوجود آید که همه مشکلات یک شبه حل خواهد شد چرا که اقتصاد ایران حداقل ۲۰ سال به عقب بازگشته است.
اولویتهای دولت آینده چه مسائلی خواهد بود؟
اولویت اول دولت آینده باید اولویت اقتصادی باشد و اگر توجه داشته باشیم در خواهیم یافت که الان ۴، ۵ سال است که مقام معظم رهبری سال ها را با عناوین اقتصادی نام گذاری میکند و این مسئله حکمتی درونش نهفته است و حکمت آن نیز این است که یکی از راه های ورود دشمن برای نفوذ به کشور همین مسئله اقتصادی است.
به نظر شما چند درصد از مشکلات مربوط به مسائل اقتصادی است و چند درصد مربوط به سوء مدیریتها؟
علت مشکلات مردم بخشی از آن مربوط می شود به تحریم ها و بخشی از آنها باز می گردد به بحث سوء مدیریت ها در عرصه اجرایی کشور، با کمال تأسف باید گفت که دولت همکاری لازم را برای مقابله با گرانی ها را انجام نمیدهد من این مطلب را در مناظره با آقای زاکانی عرض کردم در طول تاریخچه فروش نفت در ایران ما ۶۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی در ظرف ۹۰ سال داشتهایم و در طول دولت نهم و دهم در طول ۷ سال، ۷۵۰ میلیارد دلار، این امر حاکی از ضعف مدیریت فوق العاده شدید در عرصه اجرایی کشور در طول هفت سال گذشته است. با این اوصاف نباید فراموش کرد که دولت بعدی یک شبه نمی تواند مشکلات را حل کند و کار سختی را برای بازسازی کشور پیش رو خواهد داشت.به یاد دارم بعد از جنگ هنگامی که دولت سازندگی که روی کار آمد یک میلیارد دلار درآمد نفتی کشور بود و دولت در مقابله این حجم از درآمد، ۱۲ میلیارد دلار بدهی سررسید آماده شده داشت اما مسئولان اجرایی در آن مقطع با تدبیر و هماهنگی توانستند، این مشکل را حل کنند.
نظر شما در مورد مذاکرات۱+۵ چیست؟
حقیقت امر این است که در مذاکرات ۱+۵ طرف های غربی به دنبال وقت کشی هستند چرا که احساسشان این است که این دولت نیز با آنها دارد بازی می کند، من معتقد هستم ۱+۵ وقت را طول خواهد داد برای دولت آینده ایران تا ببیند با دولت بعدی سر میز مذاکره می تواند بنشیند یا خیر. در این میان توجه به نکته ای ضروری است چند روز پیش وزیر امور خارجه در مناظره تلویزیونی خود گفت بهترین کسی که یکی از افرادی که مذاکره باز سرسختی بود آقای روحانی است که در طول دورانی که دبیر امنیت ملی بود توانست مذاکرات خوبی را انجام دهد. وی همچنین یادآور شد که بخش اعظمی از مشکلات کشور در حوزه انرژی هسته ای در زمانی حل شد که آقای لاریجانی دبیر امنیت ملی بودند. بنابراین ما باید برای مذاکرات افرادی را انتخاب کنیم که هم دارای توانایی بالا باشند و هم به خرد جمعی معتقد باشند.در مذاکرات هسته ای رهبر معظم انقلاب خطوط اصلی و کلی را بیان می کنند و زیر و بم های مربوط به مذاکرات با تیم دیپلماسی است که چگونه بتوانند سیاست های کلی را به پیش برند. من معتقد هستم طرف های غربی در این دولت به کار نتیجه بخشی نخواهند رسید.