تا آغاز نامنویسی و رسمیت یافتن فعالیتهای انتخاباتی برای یازدهمین دوره ریاست جمهوری، زمان چندان طولانی نمانده و در انتخابات پیش روی ـ که در صورت حضور نداشتن چهرههای شاخص دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب، احتمالاً آوردگاه پرمدعی خواهد بود ـ تقریباً فعالیتهای انتخاباتی کاندیداهایی که عزمشان را برای حضور جزم کردهاند، آغاز شده و یکی از مهمترین مواد این تبلیغات، فیلمهای تبلیغاتی است، اما آیا با هزینههای فیلمسازی در دورههای پیشین، باز هم کارگردانی به این سمت و سو گرایش خواهد یافت؟
به گزارش «تابناک»، فیلم همواره فراتر از سیاست در نظر گرفته میشود و از این حیث همواره فیلمسازان بزرگ در سراسر این کره خاکی از این مسأله گریزانند که از اصل حرفهشان به سود یک جریان یا شخصیت سیاسی بهرهبرداری شود و هرچند شخصاً از کاندیداها حمایت میکنند، معمولاً آثار سینماییِ و مستند به عنوان مواد تبلیغاتی برای کاندیداها نمیسازند. در ایران نیز چنین بود تا اینکه مدعیان حضور در انتخابات ریاست جمهوری در پی راههای تازهای برای جلب آرای عمومی برآمدند.
این رویکردها با پایان دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و انتخابات برای مشخص شدن رئیس دولت هفتم همزمان شده بود. رقابت اصلی میان خاتمی و ناطق نوری شکل گرفت و برای نخستین بار فیلم تبلیغاتی سیدمحمد خاتمی منتشر شد که تأثیر بسیاری نزد مخاطبان داشت تا این فضای تبلیغاتی جدی گرفته شود و استمرار یابد. در دوره نهم نیز شاهد تحولی جدی در این بخش بودیم و کارگردانان صاحب نام برای کاندیداهای مهم فیلم ساختند.
در انتخابات سال ۸۴ احمدرضا درویش برای قالیباف پشت دوربین رفت، رخشان بنی اعتماد فیلم تبلیغاتی مصطفی معین را ساخت، کمال تبریزی کارگردان فیلم متفاوت هاشمی رفسنجانی بود و مهدی فخیمزاده، فیلم انتخاباتی علی لاریجانی را کارگردانی کرد. همچنین رسول ملاقلیپور برای محسن رضایی، بهروز افخمی برای مهدی کروبی، جواد شمقدری برای محمود احمدینژاد و محرم زینالزاده برای محسن مهرعلیزاده فیلم تبلیغاتی ساختند.
اما این روند تبلیغاتی در انتخابات دهم شدت بیشتری یافت و نام کارگردان به خودی خود یک تبلیغ به شمار رفت که بنا بر آن، مجید مجیدی و احمدرضا درویش برای میرحسین موسوی فیلمی جنجالی ساختند.علی معلم و بهروز افخمی برای تبلیغ مهدی کروبی به ساخت فیلم روی آوردند که البته از نقش یک کارگردان دیگر نیز در این فیلم سخنها به میان بود. جواد شمقدری فیلمی نیز برای محمود احمدینژاد فیلم تبلیغاتی ساخت و البته در دولت دهم دیگر یکه تاز حوزه سینمایی دولت شد.
برای این دوره اما رقابت تنگاتنگی برای کشاندن کاندیداها به ستادها به راه افتاد و مشخص نیست، سرانجام بازی چگونه شکل بگیرد، به ویژه آنکه حضور قطعی اکثریت کاندیداها در انتخابات قابل تشخیص نیست. با این حال گفته میشود، کمال تبریزی گزینه عارف برای ساخت فیلم تبلیغاتی است و با او در این رابطه نیز رایزنی شده اما از تبریزی به عنوان گزینه ساخت فیلم برای حسن روحانی نیز یاد میشود و البته فریدون جیرانی نیز که جزو حاضران در نشست اعلام کاندیداتوری حسن روحانی بود، دیگر گزینه فیلم سازی برای روحانی خوانده میشود.
در همین حال، علی معلم هرگونه فیلم سازی در این دوره برای هر کاندیدایی را رد کرده و گویا از تجربه دوره پیشینش خاطره خوشی ندارد. درباره مجید مجیدی نیز گمانه زنیهایی شده که تکذیب شد و بعید به نظر میرسد مجیدی که تجربه پرتنش و پرهزینه دوره پیشین را دارد و البته همچنان درگیر پروژه سهگانه محمد رسول الله است، وارد این میدان شود! همچنین منوچهر محمدی به عنوان گزینه احتمالی فیلم سازی برای قالیباف مطرح بود که محمدی بلافاصله فیلمسازی انتخاباتی برای هر کاندیدایی را رد کرد.
این بار اما کاندیداها آن قدر از کمیت بالایی برخوردارند که اگر قرار باشد همهشان در انتخابات حاضر شوند، میتوانند برای مدتی کل بدنه سینمای کشور را درگیر کنند؛ افزون بر این که هزینههای مورد اشاره همچون فضای کاری که برای کمال تبریزی پدید آمد و در چهار سال اخیر اصولاً امکان ساخت و اکران فیلمهایش فراهم نشد یا حواشی دامنه دار پدید آمده برای مجید مجیدی که مورد اشاره قرار گرفت، در این دوره کارگردانان کمتری را ترغیب به چنین فعالیتی خواهد ساخت؛ هرچند چنین فیلم سازیهایی وسوسههایی نیز با خود دارد، چرا که شاید یک شبه همچون شمقدری از فرش به عرش رسید و رئیس یک سازمان عریض و طویل شد!
بیگمان، این فیلمها به همان میزان که توان رأیآوری دارد، میتواند به یک ضدتبلیغ درجه یک مبدل شود و بر این اساس، نگاه همه جانبه گرایانه به مستندها، رویکردی است که کاندیداهای ریاست جمهوری نباید از نظر دور نگه دارند؛ بنابراین، فیلم تیغ دو لبهای است که حتی میتواند عامل ریزش رأی یک کاندیدا از میان پایگاههای حامیاش شود.
از این نامها که بگذریم، این پرسش پیش روست که این فیلمهای تأثیرگذار به اندازه صدها هزار پوستر و بروشور و صدها سخنرانی، چه کارکردی خواهد داشت؟ آیا قرار است با این فیلمها به اغواگری پرداخته شود و رأی دهنده را خام کرد با احساسات مردم برای گرفتن رأیشان بازی کرد یا راوی صادقی از فضای ذهنی و برنامههای کاندیداها خواهد بود؟
به گزارش «تابناک»، فیلم همواره فراتر از سیاست در نظر گرفته میشود و از این حیث همواره فیلمسازان بزرگ در سراسر این کره خاکی از این مسأله گریزانند که از اصل حرفهشان به سود یک جریان یا شخصیت سیاسی بهرهبرداری شود و هرچند شخصاً از کاندیداها حمایت میکنند، معمولاً آثار سینماییِ و مستند به عنوان مواد تبلیغاتی برای کاندیداها نمیسازند. در ایران نیز چنین بود تا اینکه مدعیان حضور در انتخابات ریاست جمهوری در پی راههای تازهای برای جلب آرای عمومی برآمدند.
این رویکردها با پایان دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و انتخابات برای مشخص شدن رئیس دولت هفتم همزمان شده بود. رقابت اصلی میان خاتمی و ناطق نوری شکل گرفت و برای نخستین بار فیلم تبلیغاتی سیدمحمد خاتمی منتشر شد که تأثیر بسیاری نزد مخاطبان داشت تا این فضای تبلیغاتی جدی گرفته شود و استمرار یابد. در دوره نهم نیز شاهد تحولی جدی در این بخش بودیم و کارگردانان صاحب نام برای کاندیداهای مهم فیلم ساختند.
در انتخابات سال ۸۴ احمدرضا درویش برای قالیباف پشت دوربین رفت، رخشان بنی اعتماد فیلم تبلیغاتی مصطفی معین را ساخت، کمال تبریزی کارگردان فیلم متفاوت هاشمی رفسنجانی بود و مهدی فخیمزاده، فیلم انتخاباتی علی لاریجانی را کارگردانی کرد. همچنین رسول ملاقلیپور برای محسن رضایی، بهروز افخمی برای مهدی کروبی، جواد شمقدری برای محمود احمدینژاد و محرم زینالزاده برای محسن مهرعلیزاده فیلم تبلیغاتی ساختند.
اما این روند تبلیغاتی در انتخابات دهم شدت بیشتری یافت و نام کارگردان به خودی خود یک تبلیغ به شمار رفت که بنا بر آن، مجید مجیدی و احمدرضا درویش برای میرحسین موسوی فیلمی جنجالی ساختند.علی معلم و بهروز افخمی برای تبلیغ مهدی کروبی به ساخت فیلم روی آوردند که البته از نقش یک کارگردان دیگر نیز در این فیلم سخنها به میان بود. جواد شمقدری فیلمی نیز برای محمود احمدینژاد فیلم تبلیغاتی ساخت و البته در دولت دهم دیگر یکه تاز حوزه سینمایی دولت شد.
برای این دوره اما رقابت تنگاتنگی برای کشاندن کاندیداها به ستادها به راه افتاد و مشخص نیست، سرانجام بازی چگونه شکل بگیرد، به ویژه آنکه حضور قطعی اکثریت کاندیداها در انتخابات قابل تشخیص نیست. با این حال گفته میشود، کمال تبریزی گزینه عارف برای ساخت فیلم تبلیغاتی است و با او در این رابطه نیز رایزنی شده اما از تبریزی به عنوان گزینه ساخت فیلم برای حسن روحانی نیز یاد میشود و البته فریدون جیرانی نیز که جزو حاضران در نشست اعلام کاندیداتوری حسن روحانی بود، دیگر گزینه فیلم سازی برای روحانی خوانده میشود.
در همین حال، علی معلم هرگونه فیلم سازی در این دوره برای هر کاندیدایی را رد کرده و گویا از تجربه دوره پیشینش خاطره خوشی ندارد. درباره مجید مجیدی نیز گمانه زنیهایی شده که تکذیب شد و بعید به نظر میرسد مجیدی که تجربه پرتنش و پرهزینه دوره پیشین را دارد و البته همچنان درگیر پروژه سهگانه محمد رسول الله است، وارد این میدان شود! همچنین منوچهر محمدی به عنوان گزینه احتمالی فیلم سازی برای قالیباف مطرح بود که محمدی بلافاصله فیلمسازی انتخاباتی برای هر کاندیدایی را رد کرد.
این بار اما کاندیداها آن قدر از کمیت بالایی برخوردارند که اگر قرار باشد همهشان در انتخابات حاضر شوند، میتوانند برای مدتی کل بدنه سینمای کشور را درگیر کنند؛ افزون بر این که هزینههای مورد اشاره همچون فضای کاری که برای کمال تبریزی پدید آمد و در چهار سال اخیر اصولاً امکان ساخت و اکران فیلمهایش فراهم نشد یا حواشی دامنه دار پدید آمده برای مجید مجیدی که مورد اشاره قرار گرفت، در این دوره کارگردانان کمتری را ترغیب به چنین فعالیتی خواهد ساخت؛ هرچند چنین فیلم سازیهایی وسوسههایی نیز با خود دارد، چرا که شاید یک شبه همچون شمقدری از فرش به عرش رسید و رئیس یک سازمان عریض و طویل شد!
بیگمان، این فیلمها به همان میزان که توان رأیآوری دارد، میتواند به یک ضدتبلیغ درجه یک مبدل شود و بر این اساس، نگاه همه جانبه گرایانه به مستندها، رویکردی است که کاندیداهای ریاست جمهوری نباید از نظر دور نگه دارند؛ بنابراین، فیلم تیغ دو لبهای است که حتی میتواند عامل ریزش رأی یک کاندیدا از میان پایگاههای حامیاش شود.
از این نامها که بگذریم، این پرسش پیش روست که این فیلمهای تأثیرگذار به اندازه صدها هزار پوستر و بروشور و صدها سخنرانی، چه کارکردی خواهد داشت؟ آیا قرار است با این فیلمها به اغواگری پرداخته شود و رأی دهنده را خام کرد با احساسات مردم برای گرفتن رأیشان بازی کرد یا راوی صادقی از فضای ذهنی و برنامههای کاندیداها خواهد بود؟