rajanews«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس سیاست:
چند روز پیش بیانیه ای موسوم به «درخواست ۷۷۵ فعال اجتماعی از علامه مصباح برای معرفی نامزد اصلح و تداوم گفتمان سوم تیر» در سایت رجانیوز منتشر شد که اگرچه اولین بیانیه انتخاباتی این جریان نیست اما مورد اخیر در نوع خود عجیب بود. چنانچه که چند روز بعد مورد انتقاد سران همان جریان نیز واقع شد؛ از جمله صادق محصولی عضو شورای مرکزی جبهه پایداری با اشاره به نامه ۷۷۵ نفر به آیتالله مصباح مبنی معرفی کاندیدایی مشترک از سوی جبهه پایداری و دولت، گفت که یک سری از افراد که ادعای ارادت به آیت الله مصباح داشته اند بنابر تشخیص خود این نامه را برای ایشان نوشته اند ولی تهیه کنندگان اصلی این نامه اگر واقعا دغدغه معرفی کاندیدای اصلح را دارند میتوانستند به صورت خصوصی این نامه را به آیت الله مصباح بفرستند اما وقتی به صورت رسانهای و سر گشاده اقدام میکنند بوی سیاسی کاری میدهد و با توجه به اینکه در این نامه بر خلاف تصمیم جبهه پایداری، قصد یکی کردن نامزد دولت و جبهه پایداری را دارند بنظر میرسد بر خلاف ادعا، بیشتر از اینکه بخواهند از علامه مصباح درس بگیرند در صدد درس دادن به ایشان هستند!
همچنانکه که خود اعضای جبهه پایداری در صدد شفاف سازی بر آمده اند، این نامه وحدت مجدد جبهه پایداری با دولت بر سر کاندیدای مشترک را تداعی می کند: «ما نگرانیم که متاسفانه برخی دوستان مان امروز، شاید در اثر باور کردن برخی اخبار «درگوشی» جریان خبرساز، خطوط قرمزشان جابه جا شده است و علاوه بر آنکه برخلاف راهبرد رهبر معظم انقلاب، برخی حاشیه سازی های فکری و رفتاری را هموزن فتنه میخوانند، واژه جعلی «ساکت انحراف» -که روزگاری خود از سوی جریان یادشده بدان متهم میشدند- را در کنار واژه اصیل و معنادار «ساکت فتنه» قرار دادهاند. از عجایب روزگار این است که برخی دوستان ما، علیرغم افتادن در این دام و فاصله گرفتن از امتیازات دولت و موضعگیری روزانه علیه آن، هنوز هم از سوی جریان خبرساز مذکور، ساکت انحراف خوانده شده و به ارتباط با انحراف متهم میشوند. نتیجه ادامه این دور باطل آن است که نیروهای انقلابی ای که در دولت به مجاهدت مخلصانه مشغول هستند به انحراف متهم شده و از دایره نیروهای ارزشی و جریان انقلابی، رانده میشوند.»
در این متن که «جریان انحرافی» را به «برخی حواشی موجود در دولت» تقلیل داده، اشاراتی دال بر حمایت از غلامحسین الهام عضو موسس جبهه پایداری وجود دارد که پس از مدتی از این جریان جدا و ضمن نسبیان کلیه انتقادات پیشین خود به دولت و جریان انحرافی، مجددا جزئی از بدنه دولت گردید: «گرچه گرایش به برخی حواشی موجود در دولت غیر قابل پذیرش است اما دوستان گفتمانی و عدالت خواه ما در بدنه دولت که از دلبستگان عمیق به رهبری و ارادتمندان به شما بوده و حتی نقش تاثیر گذاری نیز در تشکیل و تاسیس جبهه گفتمانی اصیل ایفا کردند کجا و اتهام زشت تشکیک در اطاعت از اوامر ولایت مطلقه فقیه و انحرافی گری کجا؟ امروز ترس از متهم شدن به انحراف برای برخی دوستان ما تبدیل به کابوسی شده که عملا موجبات حذف گزینههای اصلحی که در بدنه دولت حضور دارند را مهیا ساخته و آنها را به سوی گزینههای ضعیفتر سوق داده است. این مایه خرسندی است که دبیر کل محترم و متخلق جبهه پایداری اعلام می دارد که برای ما رسیدن به اصلح مهم است نه دولتی بودن یا نبودن گزینه، اما این نگرش در برخی دیگر از دوستان ما به صراحت نفی و تخریب می شود.»
و شاید به همین جهت است که نامه مذکور مورد استقبال رسانه رسمی دولت هم واقع شده است.
اما نکته قابل تأمل دیگر در این متن؛ آنست که امضاکنندگان نامه دست به دامن آیت الله مصباح شده اند تا به آنها کاندیدای اصلح را معرفی کند: «درحالی که طبق رهنمودهای امام راحل- ره- و رهبری فرزانه انقلاب اسلامی و نیز آموخته های ما از جنابعالی، وظیفه ما شناخت اصلح و فعالیت در جهت مقبول نمودن بیش از پیش او در جامعه است و دوستان مان خود اذعان دارند، در بین نیروهایی که ایثارگرانه و تکلیف مدارانه در روزهای پایانی دولت به آن پیوسته و آبروی خویش را کف دست گذاشته اند، گزینه های گفتمانی، کیفی و اصلح، حضور دارند که غفلت از بررسی نام و سوابق آنان در مجموعه جبهه سوم تیر موجب از دست رفتن فرصتها و سوختن ظرفیتها خواهد بود. به ویژه آنکه افراد یاد شده نیز در این مقطع برای خود غیر از کمک به اجرایی شدن تدابیر رهبری، ماموریتی قائل نبوده و از پذیرش کاندیداتوری استنکاف می ورزند. البته ما از شما آموختیم که در این مسیر «به صحنه آوردن» اصلح علیرغم تمایل او، خود وظیفه ای مضاعف برای ما به شمار می آید. از این رو بیتوجهی بعضی از دوستان به گزینه اصلح و نیز استنکاف او از ورود به این عرصه را، حجتی برای سکوت خودمان نمیدانیم…. نگاه تکلیف مدارانه به ما می گوید که در برهه کنونی بجای آنکه به برخی نگاههای تنگنظرانه و غیرمنصفانه از قبیل آنچه ذکر شد مبتلا شویم، باید به هم افزایی و اتحاد و استفاده از تمام ظرفیت خویش مبادرت ورزیده و گزینه ای مورد اجماع همه عدالت خواهان، نیروهای اصیل انقلابی و دلبستگان به ولایت و رهبری معرفی نماییم. این گزینه اصلح بایستی از سویی از ظرفیت های گفتمانی عدالتخواهانه بهره مند بوده و از سویی دیگر توان کسب ظرفیت های مردمی دولت کنونی را دارا باشد و فصل مشترک همه جریانات عدالتخواه تلقی گردد. و الا با ادامه این مسیر بیم آن میرود که فضای انتخابات تبدیل به مسابقهای برای «توقف در دولت کنونی» یا «ارتجاع» و عقب راندن ملت گردد که در اینصورت امتیازات مورد تائید این دولت نیز از بین رفته و دغدغه رهبری حکیم انقلاب محقق نخواهد شد.»
در این شرایط این سوال مطرح می شود که این ۷۷۵ نفر چه گونه فعالان اجتماعی هستند که خود توانایی شناسایی کاندیدای اصلح را ندارند؟ آیا کسی که برای رأی دادن خود هم نمی تواند اجتهاد کند و نیازمند استفتاء از فقها و عملاست، می تواند مصداق عناوین پرطمطراق «افسر جنگ نرم» و «خواص بابصیرت» باشد؟
از سوی دیگر؛ بیانیه درخواست از آیت الله مصباح برای معرفی کاندیدای اصلح، بادآور رخدادهای مشابهی در انتخابات مجلس دوم است. در انتخابات مجلس دوم، در مقابل جناح چپ دفتر تحکیم وحدت که قصد ارائه لیست انتخاباتی جداگانه ای داشت، جناح راست تحکیم(کسانی چون: شهاب الدین صدر، حشمت الله طبرزدی، محمود احمدی نژاد، صادق محصولی، مجتبی هاشمی ثمره، غلامحسین الهام، عزت الله ضرغامی و…) به تبعیت از برخی روحانیون سنتگرا؛ معتقد بودند باید مجتهدین لیست ارائه کنند و همه از آنها تبعیت نمایند. عده ای هم که از همان ابتدا مخالف حضور دانشجویان در عرصه سیاست بوده و می خواستند کهنسالان سازشکار و محافظه کاران میانه رو را در تمامی عرصه ها بنشانند به نحوی که اثری از روحیه انقلابی و آرمانگرایی نخستین در جامعه نماند، بر این موضع اصرار می کردند. از این رو دانشجویان پیرو خط امام(ره) در اولین گام خود در پیوند با مردم و حضور در آزمون بزرگ انتخابات؛ دست به دامان امام خویش شدند و ایشان با ایراد رهنمودی آشکار خطاب به برخی چهره های محافظه کار که می گفتند دانشجویان نباید با ارائه لیست انتخاباتی در مقابل روحانیون و مجتهدین قرار گیرند؛ آنان را به حضور پرشور در انتخابات دعوت نمودند:
«… از قرارى که من شنیده ام در دانشگاه بعضى از اشخاص رفته اند گفته اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست حق مجتهدین است. تا حالا مى گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند… حالا عکسش را دارند مى گویند…. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین مى کند، یعنى آحاد ملت سرنوشت زندگى شان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند. این معنى دارد که مثلا یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهاى دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار، این یک توطئه اى است که مى خواهند همان طورى که در صدها سال توطئه شان این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد…. این شکست خورد، یک نقشه دیگر کشیدند و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است، انتخابات یا دخالت در سیاست حق مجتهدین است دانشگاهیها بدانند این را که همان طورى که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت بکند، یک دانشجوى جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند…. این یک توطئه اى است براى این که شما جوانها را مایوس کنند بیدار باشید، توجه کنید، اینها با توطئه هایشان مى خواهند کار را انجام بدهند…. حالا مى گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنى در امور سیاسى در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقى شان بروند سراغ کارشان. یعنى مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعى نداشته باشند و چند نفر پیرمرد ملا بیایند دخالت بکنند، این از آن توطئه سابق بدتر است براى ایران، براى این که آن یک عده از علما را کنار مى گذاشت، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادى کنار گذاشته مى شوند، این تمام ملت را مى خواهد کنار بگذارد …»
(سخنرانی حضرت امام(ره) مورخ ۱۲ اسفند ۱۳۶۲، صحیفه امام، ج۱۸، ص ۳۶۵)
پس از این سخنرانی پرشور امام(ره) بود که دانشجویان خط امام در سومین حرکت جدی خود(پس از تسخیر لانه جاسوسی و انقللاب فرهنگی) با ارائه لیستی منتخب از کاندیدای اصلح جنبش دانشجویی وارد کارزار انتخابات مجلس شدند. از سوی دیگر جریان راستگرای تحکیم هم در مخالفت علنی با اکثریت تشکیلات، لیست جداگانه ای برای خود تهیه و منتشر نمود که البته توفیقی نداشت. با تأسی از این سخنران حضرت امام بود که چهار سال بعد دانشجویان خط امام(ره) در انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی با تشکیل ائتلافی با عنوان «ائتلاف بزرگ محرومین و مستضعفین» و شعار محوری «جنگ فقر و غنا» و «اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی» وارد انتخابات شده و با عنایت حضرت امام(ره) و حمایت گسترده مردم موفق به کسب اکثریت مجلس شورای اسلامی شدند.
در مجموع آنچه که مهم می نماید تحلیل تطبیقی و تاریخی رفتارهای جریانات تندرویی است که نسبتی با عقلانیت و جمهوریت ندارند. همان هایی که سی سال قبل مخاطب سخنرانی حضرت امام(ره) بودند و امروز هم باید همان سخنان را به ایشان یادآوری کرد. سخنرانی مفصلی آن روز امام(ره) خطاب به دست راستی های دفتر تحکیم وحدت که حتی در رأی دادن هم خواستار تعطیلی عقل و تقلید صرف بودند(و لذا چندی بعد در اقلیت قرار گرفته و بواسطه اقدامات افراطی از تشکیلات تحکیم و انجمنهای اسلامی اخراج شدند)، پاسخ محکمی است به بیانیه رسانه سی سال بعد همان آقایان و افراد منتسب به ایشان. گویی که تاریخ تکرار می شود و همچنان همان گرایشان قشری و ارتجاعی از اسلام و انقلاب که هیچ نسبتی با جمهوریت ندارد، در حال بازتولید است.
چند روز پیش بیانیه ای موسوم به «درخواست ۷۷۵ فعال اجتماعی از علامه مصباح برای معرفی نامزد اصلح و تداوم گفتمان سوم تیر» در سایت رجانیوز منتشر شد که اگرچه اولین بیانیه انتخاباتی این جریان نیست اما مورد اخیر در نوع خود عجیب بود. چنانچه که چند روز بعد مورد انتقاد سران همان جریان نیز واقع شد؛ از جمله صادق محصولی عضو شورای مرکزی جبهه پایداری با اشاره به نامه ۷۷۵ نفر به آیتالله مصباح مبنی معرفی کاندیدایی مشترک از سوی جبهه پایداری و دولت، گفت که یک سری از افراد که ادعای ارادت به آیت الله مصباح داشته اند بنابر تشخیص خود این نامه را برای ایشان نوشته اند ولی تهیه کنندگان اصلی این نامه اگر واقعا دغدغه معرفی کاندیدای اصلح را دارند میتوانستند به صورت خصوصی این نامه را به آیت الله مصباح بفرستند اما وقتی به صورت رسانهای و سر گشاده اقدام میکنند بوی سیاسی کاری میدهد و با توجه به اینکه در این نامه بر خلاف تصمیم جبهه پایداری، قصد یکی کردن نامزد دولت و جبهه پایداری را دارند بنظر میرسد بر خلاف ادعا، بیشتر از اینکه بخواهند از علامه مصباح درس بگیرند در صدد درس دادن به ایشان هستند!
همچنانکه که خود اعضای جبهه پایداری در صدد شفاف سازی بر آمده اند، این نامه وحدت مجدد جبهه پایداری با دولت بر سر کاندیدای مشترک را تداعی می کند: «ما نگرانیم که متاسفانه برخی دوستان مان امروز، شاید در اثر باور کردن برخی اخبار «درگوشی» جریان خبرساز، خطوط قرمزشان جابه جا شده است و علاوه بر آنکه برخلاف راهبرد رهبر معظم انقلاب، برخی حاشیه سازی های فکری و رفتاری را هموزن فتنه میخوانند، واژه جعلی «ساکت انحراف» -که روزگاری خود از سوی جریان یادشده بدان متهم میشدند- را در کنار واژه اصیل و معنادار «ساکت فتنه» قرار دادهاند. از عجایب روزگار این است که برخی دوستان ما، علیرغم افتادن در این دام و فاصله گرفتن از امتیازات دولت و موضعگیری روزانه علیه آن، هنوز هم از سوی جریان خبرساز مذکور، ساکت انحراف خوانده شده و به ارتباط با انحراف متهم میشوند. نتیجه ادامه این دور باطل آن است که نیروهای انقلابی ای که در دولت به مجاهدت مخلصانه مشغول هستند به انحراف متهم شده و از دایره نیروهای ارزشی و جریان انقلابی، رانده میشوند.»
در این متن که «جریان انحرافی» را به «برخی حواشی موجود در دولت» تقلیل داده، اشاراتی دال بر حمایت از غلامحسین الهام عضو موسس جبهه پایداری وجود دارد که پس از مدتی از این جریان جدا و ضمن نسبیان کلیه انتقادات پیشین خود به دولت و جریان انحرافی، مجددا جزئی از بدنه دولت گردید: «گرچه گرایش به برخی حواشی موجود در دولت غیر قابل پذیرش است اما دوستان گفتمانی و عدالت خواه ما در بدنه دولت که از دلبستگان عمیق به رهبری و ارادتمندان به شما بوده و حتی نقش تاثیر گذاری نیز در تشکیل و تاسیس جبهه گفتمانی اصیل ایفا کردند کجا و اتهام زشت تشکیک در اطاعت از اوامر ولایت مطلقه فقیه و انحرافی گری کجا؟ امروز ترس از متهم شدن به انحراف برای برخی دوستان ما تبدیل به کابوسی شده که عملا موجبات حذف گزینههای اصلحی که در بدنه دولت حضور دارند را مهیا ساخته و آنها را به سوی گزینههای ضعیفتر سوق داده است. این مایه خرسندی است که دبیر کل محترم و متخلق جبهه پایداری اعلام می دارد که برای ما رسیدن به اصلح مهم است نه دولتی بودن یا نبودن گزینه، اما این نگرش در برخی دیگر از دوستان ما به صراحت نفی و تخریب می شود.»
و شاید به همین جهت است که نامه مذکور مورد استقبال رسانه رسمی دولت هم واقع شده است.
اما نکته قابل تأمل دیگر در این متن؛ آنست که امضاکنندگان نامه دست به دامن آیت الله مصباح شده اند تا به آنها کاندیدای اصلح را معرفی کند: «درحالی که طبق رهنمودهای امام راحل- ره- و رهبری فرزانه انقلاب اسلامی و نیز آموخته های ما از جنابعالی، وظیفه ما شناخت اصلح و فعالیت در جهت مقبول نمودن بیش از پیش او در جامعه است و دوستان مان خود اذعان دارند، در بین نیروهایی که ایثارگرانه و تکلیف مدارانه در روزهای پایانی دولت به آن پیوسته و آبروی خویش را کف دست گذاشته اند، گزینه های گفتمانی، کیفی و اصلح، حضور دارند که غفلت از بررسی نام و سوابق آنان در مجموعه جبهه سوم تیر موجب از دست رفتن فرصتها و سوختن ظرفیتها خواهد بود. به ویژه آنکه افراد یاد شده نیز در این مقطع برای خود غیر از کمک به اجرایی شدن تدابیر رهبری، ماموریتی قائل نبوده و از پذیرش کاندیداتوری استنکاف می ورزند. البته ما از شما آموختیم که در این مسیر «به صحنه آوردن» اصلح علیرغم تمایل او، خود وظیفه ای مضاعف برای ما به شمار می آید. از این رو بیتوجهی بعضی از دوستان به گزینه اصلح و نیز استنکاف او از ورود به این عرصه را، حجتی برای سکوت خودمان نمیدانیم…. نگاه تکلیف مدارانه به ما می گوید که در برهه کنونی بجای آنکه به برخی نگاههای تنگنظرانه و غیرمنصفانه از قبیل آنچه ذکر شد مبتلا شویم، باید به هم افزایی و اتحاد و استفاده از تمام ظرفیت خویش مبادرت ورزیده و گزینه ای مورد اجماع همه عدالت خواهان، نیروهای اصیل انقلابی و دلبستگان به ولایت و رهبری معرفی نماییم. این گزینه اصلح بایستی از سویی از ظرفیت های گفتمانی عدالتخواهانه بهره مند بوده و از سویی دیگر توان کسب ظرفیت های مردمی دولت کنونی را دارا باشد و فصل مشترک همه جریانات عدالتخواه تلقی گردد. و الا با ادامه این مسیر بیم آن میرود که فضای انتخابات تبدیل به مسابقهای برای «توقف در دولت کنونی» یا «ارتجاع» و عقب راندن ملت گردد که در اینصورت امتیازات مورد تائید این دولت نیز از بین رفته و دغدغه رهبری حکیم انقلاب محقق نخواهد شد.»
در این شرایط این سوال مطرح می شود که این ۷۷۵ نفر چه گونه فعالان اجتماعی هستند که خود توانایی شناسایی کاندیدای اصلح را ندارند؟ آیا کسی که برای رأی دادن خود هم نمی تواند اجتهاد کند و نیازمند استفتاء از فقها و عملاست، می تواند مصداق عناوین پرطمطراق «افسر جنگ نرم» و «خواص بابصیرت» باشد؟
از سوی دیگر؛ بیانیه درخواست از آیت الله مصباح برای معرفی کاندیدای اصلح، بادآور رخدادهای مشابهی در انتخابات مجلس دوم است. در انتخابات مجلس دوم، در مقابل جناح چپ دفتر تحکیم وحدت که قصد ارائه لیست انتخاباتی جداگانه ای داشت، جناح راست تحکیم(کسانی چون: شهاب الدین صدر، حشمت الله طبرزدی، محمود احمدی نژاد، صادق محصولی، مجتبی هاشمی ثمره، غلامحسین الهام، عزت الله ضرغامی و…) به تبعیت از برخی روحانیون سنتگرا؛ معتقد بودند باید مجتهدین لیست ارائه کنند و همه از آنها تبعیت نمایند. عده ای هم که از همان ابتدا مخالف حضور دانشجویان در عرصه سیاست بوده و می خواستند کهنسالان سازشکار و محافظه کاران میانه رو را در تمامی عرصه ها بنشانند به نحوی که اثری از روحیه انقلابی و آرمانگرایی نخستین در جامعه نماند، بر این موضع اصرار می کردند. از این رو دانشجویان پیرو خط امام(ره) در اولین گام خود در پیوند با مردم و حضور در آزمون بزرگ انتخابات؛ دست به دامان امام خویش شدند و ایشان با ایراد رهنمودی آشکار خطاب به برخی چهره های محافظه کار که می گفتند دانشجویان نباید با ارائه لیست انتخاباتی در مقابل روحانیون و مجتهدین قرار گیرند؛ آنان را به حضور پرشور در انتخابات دعوت نمودند:
«… از قرارى که من شنیده ام در دانشگاه بعضى از اشخاص رفته اند گفته اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست حق مجتهدین است. تا حالا مى گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند… حالا عکسش را دارند مى گویند…. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین مى کند، یعنى آحاد ملت سرنوشت زندگى شان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند. این معنى دارد که مثلا یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهاى دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار، این یک توطئه اى است که مى خواهند همان طورى که در صدها سال توطئه شان این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد…. این شکست خورد، یک نقشه دیگر کشیدند و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است، انتخابات یا دخالت در سیاست حق مجتهدین است دانشگاهیها بدانند این را که همان طورى که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت بکند، یک دانشجوى جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند…. این یک توطئه اى است براى این که شما جوانها را مایوس کنند بیدار باشید، توجه کنید، اینها با توطئه هایشان مى خواهند کار را انجام بدهند…. حالا مى گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنى در امور سیاسى در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقى شان بروند سراغ کارشان. یعنى مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعى نداشته باشند و چند نفر پیرمرد ملا بیایند دخالت بکنند، این از آن توطئه سابق بدتر است براى ایران، براى این که آن یک عده از علما را کنار مى گذاشت، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادى کنار گذاشته مى شوند، این تمام ملت را مى خواهد کنار بگذارد …»
(سخنرانی حضرت امام(ره) مورخ ۱۲ اسفند ۱۳۶۲، صحیفه امام، ج۱۸، ص ۳۶۵)
پس از این سخنرانی پرشور امام(ره) بود که دانشجویان خط امام در سومین حرکت جدی خود(پس از تسخیر لانه جاسوسی و انقللاب فرهنگی) با ارائه لیستی منتخب از کاندیدای اصلح جنبش دانشجویی وارد کارزار انتخابات مجلس شدند. از سوی دیگر جریان راستگرای تحکیم هم در مخالفت علنی با اکثریت تشکیلات، لیست جداگانه ای برای خود تهیه و منتشر نمود که البته توفیقی نداشت. با تأسی از این سخنران حضرت امام بود که چهار سال بعد دانشجویان خط امام(ره) در انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی با تشکیل ائتلافی با عنوان «ائتلاف بزرگ محرومین و مستضعفین» و شعار محوری «جنگ فقر و غنا» و «اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی» وارد انتخابات شده و با عنایت حضرت امام(ره) و حمایت گسترده مردم موفق به کسب اکثریت مجلس شورای اسلامی شدند.
در مجموع آنچه که مهم می نماید تحلیل تطبیقی و تاریخی رفتارهای جریانات تندرویی است که نسبتی با عقلانیت و جمهوریت ندارند. همان هایی که سی سال قبل مخاطب سخنرانی حضرت امام(ره) بودند و امروز هم باید همان سخنان را به ایشان یادآوری کرد. سخنرانی مفصلی آن روز امام(ره) خطاب به دست راستی های دفتر تحکیم وحدت که حتی در رأی دادن هم خواستار تعطیلی عقل و تقلید صرف بودند(و لذا چندی بعد در اقلیت قرار گرفته و بواسطه اقدامات افراطی از تشکیلات تحکیم و انجمنهای اسلامی اخراج شدند)، پاسخ محکمی است به بیانیه رسانه سی سال بعد همان آقایان و افراد منتسب به ایشان. گویی که تاریخ تکرار می شود و همچنان همان گرایشان قشری و ارتجاعی از اسلام و انقلاب که هیچ نسبتی با جمهوریت ندارد، در حال بازتولید است.