روزنامه شرق در گفتوگویی با علی یونسی نوشت:
· یک روش غلطی که در فضای سیاسی کشور جا افتاده، بهخصوص بعد از هشتسال این است که قلع و قمعی از همه نیروها بکنند. شاید بعد هم نوبت به نیروهای احمدینژاد برسد. در بین آنها قطعا افرادی هم هستند که مستحق برخوردند ولی خیلی از آنها آدمهای خوبی هستند. احمدینژاد که آمد به همه چیز از منابع انسانی و مدیران با تجربه چوب حراج زد.
· مردمی بودن حسن است. ممکن است فردی همحزبی باشد، هممردمی یا ممکن است حزبی باشد و مردمی نباشد. خیلی احزاب هم افتخارشان به مردمی بودن است، اما آقای احمدینژاد با کمک تشکلهای خاص و جریانهای راست رای آورد. درست است که حزبی او را کاندیدا نکرد اما همه جریانهای راست به او کمک کردند. وقتی ایشان میخواست شهردار شود مکرر مورد حمایت قرار گرفت. آقای باهنر که از چهرههای معروف جناج راست است زمانی که من وزیر اطلاعات بودم، مکرر برای حمایت از احمدینژاد جهت شهردار شدن کمک میخواست.
· احمدينژاد برای شهردار شدن نیاز به تایید وزارت اطلاعات داشت که وزارت اطلاعات نمیتوانست این کار را بکند.آقای باهنر سهبار علیه من مصاحبه کرد و یکبار گفت که در وزارت اطلاعات را باید گل گرفت که آقای احمدینژاد را برای شهردار شدن تایید نمیکند در حالی که ما ایشان را برای ریاستجمهوری در نظر گرفتهایم. چطور است که وزارت اطلاعات ایشان را تایید نمیکند؟ این فرآیند یک هفتهای طول کشید. وزارت کشور صلاحیت ایشان را تایید کرد اما ما چیزی مثبت یا منفی علیه ایشان ندادیم. ما هیچ اظهارنظری نکردیم. وقتی بهطور معمول جوابی صادر نشود، حکم صادر میشود که همین اتفاق هم افتاد و وزارت کشور صادر کرد.
· غیر از آقای باهنر خیلیهای دیگر از سران اصولگرا که الان با آقای احمدینژاد شدیدا درگیری دارند تماس گرفتند و خواستار تایید صلاحیت ایشان شدند خیلیها که الان به صورت غیرمعمول به او حمله میکنند و همه آن روشهایی که اصولگرایان و در راس آنها آقای احمدینژاد علیه رقبایشان بهکار میبرد الان همه آن روشها علیه خود آقای احمدینژاد بهکار میرود.
· بعد از مناظره ها همه هشدار دادند، من هم بلافاصله هشدار دادم من که مسوولیتی نداشتم. متاسفانه بهکارگیری روشهای ضداخلاقی در منازعات و رقابتهای سیاسی نهادینه شده است و زشتی آن دیگر کمرنگ شده و مردم دیگر عیب نمیدانند.
· روزنامهنگاران و فعالان حوزه رسانه مدام به این متهم میشوند که در حال سیاهنمایی از اوضاع هستند در حالی که برخی اوقات صحبتها و رفتار خود مسوولان مثل قضیه آن روز استیضاح، فضایی را ترسیم کرد که اصلا زیبنده نبود و هیچ خبرنگاری هم در انعکاس آن نقشی نداشته است. وقایع بهطور زنده از رادیو در حال پخش بود. آیا دستگاههای مسوول هیچ وظیفهای در این شرایط ندارند؟ فقط باید با اصحاب رسانه برخورد شود؟
· کارهای ضد اخلاقی که صورت گرفت حتی گاهی از تریبون نماز جمعه و منابر و مساجد و حتی مدتهای زیادی روزنامهها منتشر میشد. همین که گفته میشد فلان شخص متهم به فلان کار است کافی بود تا آبروی یک خانواده برای همیشه برود و احیا نشود. من آن زمان خیلی تلاش کردم تا این کار نشود. بعد از انقلاب هم شعار «افشا باید گردد» کلی جاذبه داشت. زمانی هم که من وزیر اطلاعات بودم همه انتظار داشتند که خبر پشت پرده در مورد افراد را بگویم. همان زمان برخی روحانیون و رقبای سیاسی از من میخواستند چنین کاری کنم. یادم هست رفته بودم قم نزد یک نفر و او از من خواست که سندی علیه یکی از این آقایان رو کنم تا مثلا رویش کم شود. من گفتم در آن صورت کار من که از کار او بدتر است. خیلیها فکر میکنند که این کار خوبی است و الان هم شایع شده است، میگویند فلان شخص اسنادی در اختیار دارد یا کپی کرده است برای روز مبادا در حالی که من حامل اسرار جمهوری اسلامی هستم وتا ابد باید حفظشان کنم.
· یکی از جفاهایی که ما به امام کردیم نادیده گرفتن وصیت ایشان بود که نظامیها، اعضای وزارت اطلاعات، ارتشیها و نیروهای انتظامی مطلقا نباید وارد کار سیاسی شوند که گاهی نادیده گرفته شد و ضررش را هم دیدیم و خیلی از مشکلات ما این است که اینقدر این مساله پیش رفت تا یک مقام نظامی ارشد اعلام کرد مهندسی انتخابات جزو وظایف ذاتی ماست که خوشبختانه بعدا اصلاح شد. حالا خوشبختانه ستاد کل نیروهای مسلح رسما اطلاعیه داده است که منظور از مهندسی عدمدخالت نیرویهای نظامی در انتخابات است که عمل مبارکی است. انشاءالله که همین هم بشود.
· {در پاسخ به اينكه آیا دایره گستره تعاریف جرایمی که شامل حال افراد سیاسی دست مجري را براي اتهام زني «اقدام علیه امنیت ملی» خیلی باز گذاشته است؟} خیر رویههای خلاف قانون و فقه است که به تدریج جا افتاده و در مواردی، سر از سیستم قضایی ما درآورده است. در دوران تصدی خود بر وزات اطلاعات به شدت با این موارد برخورد میکردم. در همایشهای قضات هم اعلام میکردم که تحتتاثیر اعمال نفوذ ماموران من قرار نگیرند.
· برخی خودشان را مافوق قانون میدانند. قانون را به نفع خودشان تفسیر و آن را ابزار خود میدانند. واقعیت تلخی است که با آن روبروییم. خودشان اطلاعات تولید میکنند، نهاد راه میاندازند و از ارگانهای مربوطه اطلاعات مورد نیازشان را میخواهند.
· من در انتخابات سال 76 به آقای ناطق رای دادم ولی از دور آقای خاتمی را دوست داشتم. دوستان آقای خاتمی مثل کروبی و موسویخویینیها به ایشان پیشنهاد کرده بودند که من را {به عنوان وزير اطلاعات}معرفی کند. آقای خاتمی به حساب اینکه من یکی از طلاب مدرسه حقانی هستم و طلاب مدرسه حقانی هم به تندروی معروف هستند بنده را معرفی نکرد؛ اما بعد از مشکلی که برای وزیر اطلاعات پیش آمد؛ با رهبری تبادلنظر و توافق کردند و من معرفی شدم.
· {در پاسخ به سوالي درباره رخداد استعفای مصلحی که به خانهنشینی 11روزه آقای احمدینژاد منجر شد} با خودشان در این خصوص مصاحبه کنید ولی چیزی که میتوانم بگویم این است که کلا این سمتی است که حتما توافق رهبری و رییسجمهوری را از ابتدا تا آخر میطلبد. اگر توافق نشود کار خراب میشود و به ضرر کشور و امنیت مردم تمام میشود.
· یک روش غلطی که در فضای سیاسی کشور جا افتاده، بهخصوص بعد از هشتسال این است که قلع و قمعی از همه نیروها بکنند. شاید بعد هم نوبت به نیروهای احمدینژاد برسد. در بین آنها قطعا افرادی هم هستند که مستحق برخوردند ولی خیلی از آنها آدمهای خوبی هستند. احمدینژاد که آمد به همه چیز از منابع انسانی و مدیران با تجربه چوب حراج زد.
· مردمی بودن حسن است. ممکن است فردی همحزبی باشد، هممردمی یا ممکن است حزبی باشد و مردمی نباشد. خیلی احزاب هم افتخارشان به مردمی بودن است، اما آقای احمدینژاد با کمک تشکلهای خاص و جریانهای راست رای آورد. درست است که حزبی او را کاندیدا نکرد اما همه جریانهای راست به او کمک کردند. وقتی ایشان میخواست شهردار شود مکرر مورد حمایت قرار گرفت. آقای باهنر که از چهرههای معروف جناج راست است زمانی که من وزیر اطلاعات بودم، مکرر برای حمایت از احمدینژاد جهت شهردار شدن کمک میخواست.
· احمدينژاد برای شهردار شدن نیاز به تایید وزارت اطلاعات داشت که وزارت اطلاعات نمیتوانست این کار را بکند.آقای باهنر سهبار علیه من مصاحبه کرد و یکبار گفت که در وزارت اطلاعات را باید گل گرفت که آقای احمدینژاد را برای شهردار شدن تایید نمیکند در حالی که ما ایشان را برای ریاستجمهوری در نظر گرفتهایم. چطور است که وزارت اطلاعات ایشان را تایید نمیکند؟ این فرآیند یک هفتهای طول کشید. وزارت کشور صلاحیت ایشان را تایید کرد اما ما چیزی مثبت یا منفی علیه ایشان ندادیم. ما هیچ اظهارنظری نکردیم. وقتی بهطور معمول جوابی صادر نشود، حکم صادر میشود که همین اتفاق هم افتاد و وزارت کشور صادر کرد.
· غیر از آقای باهنر خیلیهای دیگر از سران اصولگرا که الان با آقای احمدینژاد شدیدا درگیری دارند تماس گرفتند و خواستار تایید صلاحیت ایشان شدند خیلیها که الان به صورت غیرمعمول به او حمله میکنند و همه آن روشهایی که اصولگرایان و در راس آنها آقای احمدینژاد علیه رقبایشان بهکار میبرد الان همه آن روشها علیه خود آقای احمدینژاد بهکار میرود.
· بعد از مناظره ها همه هشدار دادند، من هم بلافاصله هشدار دادم من که مسوولیتی نداشتم. متاسفانه بهکارگیری روشهای ضداخلاقی در منازعات و رقابتهای سیاسی نهادینه شده است و زشتی آن دیگر کمرنگ شده و مردم دیگر عیب نمیدانند.
· روزنامهنگاران و فعالان حوزه رسانه مدام به این متهم میشوند که در حال سیاهنمایی از اوضاع هستند در حالی که برخی اوقات صحبتها و رفتار خود مسوولان مثل قضیه آن روز استیضاح، فضایی را ترسیم کرد که اصلا زیبنده نبود و هیچ خبرنگاری هم در انعکاس آن نقشی نداشته است. وقایع بهطور زنده از رادیو در حال پخش بود. آیا دستگاههای مسوول هیچ وظیفهای در این شرایط ندارند؟ فقط باید با اصحاب رسانه برخورد شود؟
· کارهای ضد اخلاقی که صورت گرفت حتی گاهی از تریبون نماز جمعه و منابر و مساجد و حتی مدتهای زیادی روزنامهها منتشر میشد. همین که گفته میشد فلان شخص متهم به فلان کار است کافی بود تا آبروی یک خانواده برای همیشه برود و احیا نشود. من آن زمان خیلی تلاش کردم تا این کار نشود. بعد از انقلاب هم شعار «افشا باید گردد» کلی جاذبه داشت. زمانی هم که من وزیر اطلاعات بودم همه انتظار داشتند که خبر پشت پرده در مورد افراد را بگویم. همان زمان برخی روحانیون و رقبای سیاسی از من میخواستند چنین کاری کنم. یادم هست رفته بودم قم نزد یک نفر و او از من خواست که سندی علیه یکی از این آقایان رو کنم تا مثلا رویش کم شود. من گفتم در آن صورت کار من که از کار او بدتر است. خیلیها فکر میکنند که این کار خوبی است و الان هم شایع شده است، میگویند فلان شخص اسنادی در اختیار دارد یا کپی کرده است برای روز مبادا در حالی که من حامل اسرار جمهوری اسلامی هستم وتا ابد باید حفظشان کنم.
· یکی از جفاهایی که ما به امام کردیم نادیده گرفتن وصیت ایشان بود که نظامیها، اعضای وزارت اطلاعات، ارتشیها و نیروهای انتظامی مطلقا نباید وارد کار سیاسی شوند که گاهی نادیده گرفته شد و ضررش را هم دیدیم و خیلی از مشکلات ما این است که اینقدر این مساله پیش رفت تا یک مقام نظامی ارشد اعلام کرد مهندسی انتخابات جزو وظایف ذاتی ماست که خوشبختانه بعدا اصلاح شد. حالا خوشبختانه ستاد کل نیروهای مسلح رسما اطلاعیه داده است که منظور از مهندسی عدمدخالت نیرویهای نظامی در انتخابات است که عمل مبارکی است. انشاءالله که همین هم بشود.
· {در پاسخ به اينكه آیا دایره گستره تعاریف جرایمی که شامل حال افراد سیاسی دست مجري را براي اتهام زني «اقدام علیه امنیت ملی» خیلی باز گذاشته است؟} خیر رویههای خلاف قانون و فقه است که به تدریج جا افتاده و در مواردی، سر از سیستم قضایی ما درآورده است. در دوران تصدی خود بر وزات اطلاعات به شدت با این موارد برخورد میکردم. در همایشهای قضات هم اعلام میکردم که تحتتاثیر اعمال نفوذ ماموران من قرار نگیرند.
· برخی خودشان را مافوق قانون میدانند. قانون را به نفع خودشان تفسیر و آن را ابزار خود میدانند. واقعیت تلخی است که با آن روبروییم. خودشان اطلاعات تولید میکنند، نهاد راه میاندازند و از ارگانهای مربوطه اطلاعات مورد نیازشان را میخواهند.
· من در انتخابات سال 76 به آقای ناطق رای دادم ولی از دور آقای خاتمی را دوست داشتم. دوستان آقای خاتمی مثل کروبی و موسویخویینیها به ایشان پیشنهاد کرده بودند که من را {به عنوان وزير اطلاعات}معرفی کند. آقای خاتمی به حساب اینکه من یکی از طلاب مدرسه حقانی هستم و طلاب مدرسه حقانی هم به تندروی معروف هستند بنده را معرفی نکرد؛ اما بعد از مشکلی که برای وزیر اطلاعات پیش آمد؛ با رهبری تبادلنظر و توافق کردند و من معرفی شدم.
· {در پاسخ به سوالي درباره رخداد استعفای مصلحی که به خانهنشینی 11روزه آقای احمدینژاد منجر شد} با خودشان در این خصوص مصاحبه کنید ولی چیزی که میتوانم بگویم این است که کلا این سمتی است که حتما توافق رهبری و رییسجمهوری را از ابتدا تا آخر میطلبد. اگر توافق نشود کار خراب میشود و به ضرر کشور و امنیت مردم تمام میشود.