جناب قاليباف! نکند در درون شما هم کمي احمدي نژاد وجود دارد!
علي ورسه اي ـ varsee.persianblog.ir
خبرگزاري فارس در 17 ارديبهشت92 گفت وگويي با سردار قاليباف ترتيب داد که ايشان در آن مصاحبه، در موضع ناصح دلسوز! وظیفه دینی، اخلاقی، شرعی و عقلی آيت الله هاشمي رفسنجاني را به وي گوشزد نموده و توصيه کردند که وي از رهبري فاصله نگيرد و زاويه با ولي فقيه نداشته باشد!
خبرگزاري ياد شده، همچنين به تازگي فیلمی کوتاه از سخنراني محمدباقر قالیباف را در خروجي خود قرار داد که وي در آن سخنراني، به منش سیاسی آیت الله هاشمي رفسنجاني انتقاد کرده است.
آقاي قاليباف در بخشي از اين مصاحبه با حالت بغض وگريه (واقعي يا نمايشي بودنش را خدا عالم است!) مي گويد:
«... زمانی من خدمت آقای هاشمی بودم، خود ایشان برای من صحبت می کرد و می گفت آخرین جمعه‌ای که حضرت امام (ره) در بیمارستان بستری بودند، من می رفتم خدمت حضرت امام (ره) که احوال ایشان را بپرسم و می خواستم به نماز جمعه بیایم و خطبه بخوانم. خدمت حضرت امام (ره) عرض کردم من دارم به نماز می روم، آمدم احوال بپرسم و ببینم شما نکته ای دارید؟ خود آقای هاشمی به من گفتند حضرت امام (ره) در این لحظه دستشان را بلند کردند، دست من در دست حضرت امام (ره) بود، ایشان به من گفتند الآن که به نماز جمعه می روی اول به مردم بگو دعا کنند که خدا من را بپذیرد؛ و دوم اینکه من هیچ نگرانی ندارم جز اینکه بین شما و آقای خامنه ای اختلافی بیفتد.
من آن روز این نکته را به آقای هاشمی عرض کردم که: ... اگر رهبری نظری داشتند، وظیفه دینی، اخلاقی، شرعی و عقلی شما این است که پشت آن تصمیم قرار بگیرید و از آن تصمیم حمایت کنید؛ نه اینکه با رهبری زاویه پیدا کنید!»
اکنون در راستاي نقد سخنان آقاي قاليباف، نکاتي را نه از موضع نصيحت و موعظه، بلکه به عنوان تذکر از روي خيرخواهي و حسن نيت، به ايشان گوشزد مي کنيم:
متأسفانه مطالب آقاي قاليباف در مورد توصيه هاي حضرت امام(ره)، کمي غير دقيق و متفاوت با خاطرات منتشر شده آيت الله هاشمي رفسنجاني است؛ زيرا دو توصيه مورد اشاره که از حضرت امام نقل کرده اند، در دو ديدار و دو روز متفاوت (چهارشنبه و جمعه) انجام گرفته، نه يک ديدار و يک روز.
عين خاطرات آيت الله هاشمي رفسنجاني،که منتشر شده و در دسترس عموم قرار دارد، چنين است:
الف : چهار شنبه، دهم خرداد 1368
«سری به بیت امام زدم، دکترها و اطرافیان راضی بودند و احمدآقا نگران بود و برای تعجیل در اتمام کار بازنگری قانون اساسی تاکید داشت. کنار تخت امام ایستادم و دستم را روی دستشان گذاشتم. انگشت شست من را گرفتند و با کلمات مقطع فرمودند: در بازنگری قانون اساسی تسریع شود و سپس چشمشان را باز کردند و شمرده با صدای ضعیف اضافه کردند: اگر متحد باشید انقلاب پیشرفت می‌کند، مکثی کردند و ادامه دادند: به خصوص شما و آقای خامنه‌ای، نگذارید خناسان بین شما و ایشان فتنه کنند.
ب : جمعه 12 خرداد 1368
«... امام را زیارت کردیم. خیلی ضعیف شده‌اند. گفتند درد دارند و اشتها ندارند و ناراحتند. صدایشان خیلی ضعیف است. در حالی که پیشانی ایشان را می‌بوسیدم و دستم روی دستشان بود، فشار ملایم دستشان را احساس کردم. به زحمت بر خودم مسلط شدم، ولی جلوی اشک‌ها را نتوانستم بگیرم. از چشمان نیمه باز امام حالت وداع دیدم. به ایشان عرض کردم می‌خواهم به نماز جمعه بروم، پیامی برای مردم ندارید؟ فرمودند: به مردم بگویید دعا کنند که خداوند من را بپذیرد. بغض گلویم را فشرد. در نماز جمعه پیام ایشان را به صورت لطیفی گفتم که هم مردم متوجه شوند و دعا کنند و هم باعث انفجار (گريه) نشود. (هاشمي رفسنجاني، بازسازي و سازندگي، ص143 و 145)
نکته مهم و قابل توجهي که حضرت امام(قدس سره) در اين توصيه، نسبت به آن دغدغه و نگراني داشته و هشدار داده اند و برخي مانند آقاي قاليباف به هر دليل از کنار آن بدون توجه و تأمل عبور مي کنند، اين است که آن راحل عظيم الشأن به آقاي هاشمي فرموده اند:
«نگذارید خناسان بین شما و ایشان (آيت الله خامنه اي) فتنه کنند.»
از بيانات حضرت امام به راحتي مي توان فهميد که ايشان، از ارتباط پايدار و عمق صميمت و دوستي ميان مقام معظم رهبري و آقاي هاشمي، آگاه و مطمئن بودند، و تنها واهمه و نگرانيشان اين بوده که خناسان براي ايجاد فاصله ميان ايشان فتنه کنند!
به نظر مي رسد برخی افراد و جریانها و به تعبير حضرت امام، «خناسان»، تنها راه نفوذ در مواضع حساس و تسخير جاي هاي مهم را در تخريب آقاي هاشمي مي بينند و لذا با توسل به حربه هاي حرام، ابتدا مي کوشند با لطايف الحيل ايشان را به اطاعت ناپذيري در برابر دستورات رهبري متهم کنند و سپس نتيجه بگيرند که او به توصيه ها و هشدارهاي حضرت امام هم بي اعتنا است! يعني در واقع بي آنکه دليل و سندي ارائه کنند، ايشان را متهم مي کنند، به محکمه مي کشانند و در آخر، در قضاوتي ناعادلانه و بلکه ظالمانه حکم محکوميت صادر مي کنند!
و همه اينها در حالي است که:
مقام معظم رهبري آقاي هاشمي را از مؤثرترين شخصيتهاي انقلاب در کنار امام شمرده، مي فرمايند:
آقاي هاشمي از اصلي ترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدي و پيگير قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزي انقلاب از مؤثرترين شخصيتهاي جمهوري اسلامي در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبري تا امروز... اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب مي كرد و به مبارزين مي داد. اينها را جوانها خوب است بدانند...
من البته در موارد متعددي با آقاي هاشمي اختلاف نظر داريم، كه طبيعي هم هست؛ ولي مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگري فكر كنند! (29 خرداد 1388)
و آیت الله هاشمی رفسنجانی، حتی از فکر حضور بدون رهبري، بشدت احساس تنهایی می کنند و مي گويند:
خنّاسان اختلاف افکن داخلی و خارجی هم، به هر نیتی که بر طبل اختلاف من و رهبری می کوبند بر طبل تو خالی می کوبند... وصیت امام بر ما در کنار هم ماندن بود و تا زنده ایم بر آن عهدی که با امام بسته ایم استوارمی مانیم . ما روزهای بسیار دشوارتر از امروز را با همراهی هم پشت سر گذاشته ایم. از خدا هم خواسته ام روزی نباشد که من باشم و ایشان نباشد. چرا که حتی فکر حضور بدون ایشان هم بشدت به من احساس تنهایی می دهد. (۲۱ بهمن ۱۳۹۱)
از امثال آقاي قاليباف و سايتهاي حامي ايشان توقع نيست تحت تأثير القائات و عمليات رواني خناسان قرار گرفته، در مورد بزرگان انقلاب با لحن و ادبياتي سخن بگويند که قبل از کانديداتوري، همين ادبيات را از ديگران نمي پسنديدند و نسبت به بزرگان انقلاب رفتاري از خود بروز دهند که از علايم بازيهاي سياسي و از نشانه هاي بي تقوايي است.
ايشان و ديگر کانديداهايي که چنين رفتاري از خود بروز مي دهند، به خوبي مي دانند که آقاي هاشمي هرگز تمردي در برابر ولي فقيه و رهبري نظام نداشته و پيوسته حامي، همراه و تابع بوده است و حتي ايشان ريشه معضلات و گرفتاريهاي کنوني کشور را تمرّد عمليِ مسئولان و مدعيان ولايتمداري، از فرامين رهبري مي دانند.
پس بديهي است اگر احيانا اختلاف نظري وجود داشته باشد، به فرموده مقام معظم رهبري، امري طبيعي است و برخي نبايد دچار توهم شوند و چيز ديگري فكر كنند!
علي ورسه اي ـ varsee.persianblog.ir
خبرگزاري فارس در 17 ارديبهشت92 گفت وگويي با سردار قاليباف ترتيب داد که ايشان در آن مصاحبه، در موضع ناصح دلسوز! وظیفه دینی، اخلاقی، شرعی و عقلی آيت الله هاشمي رفسنجاني را به وي گوشزد نموده و توصيه کردند که وي از رهبري فاصله نگيرد و زاويه با ولي فقيه نداشته باشد!
خبرگزاري ياد شده، همچنين به تازگي فیلمی کوتاه از سخنراني محمدباقر قالیباف را در خروجي خود قرار داد که وي در آن سخنراني، به منش سیاسی آیت الله هاشمي رفسنجاني انتقاد کرده است.
آقاي قاليباف در بخشي از اين مصاحبه با حالت بغض وگريه (واقعي يا نمايشي بودنش را خدا عالم است!) مي گويد:
«... زمانی من خدمت آقای هاشمی بودم، خود ایشان برای من صحبت می کرد و می گفت آخرین جمعه‌ای که حضرت امام (ره) در بیمارستان بستری بودند، من می رفتم خدمت حضرت امام (ره) که احوال ایشان را بپرسم و می خواستم به نماز جمعه بیایم و خطبه بخوانم. خدمت حضرت امام (ره) عرض کردم من دارم به نماز می روم، آمدم احوال بپرسم و ببینم شما نکته ای دارید؟ خود آقای هاشمی به من گفتند حضرت امام (ره) در این لحظه دستشان را بلند کردند، دست من در دست حضرت امام (ره) بود، ایشان به من گفتند الآن که به نماز جمعه می روی اول به مردم بگو دعا کنند که خدا من را بپذیرد؛ و دوم اینکه من هیچ نگرانی ندارم جز اینکه بین شما و آقای خامنه ای اختلافی بیفتد.
من آن روز این نکته را به آقای هاشمی عرض کردم که: ... اگر رهبری نظری داشتند، وظیفه دینی، اخلاقی، شرعی و عقلی شما این است که پشت آن تصمیم قرار بگیرید و از آن تصمیم حمایت کنید؛ نه اینکه با رهبری زاویه پیدا کنید!»
اکنون در راستاي نقد سخنان آقاي قاليباف، نکاتي را نه از موضع نصيحت و موعظه، بلکه به عنوان تذکر از روي خيرخواهي و حسن نيت، به ايشان گوشزد مي کنيم:
متأسفانه مطالب آقاي قاليباف در مورد توصيه هاي حضرت امام(ره)، کمي غير دقيق و متفاوت با خاطرات منتشر شده آيت الله هاشمي رفسنجاني است؛ زيرا دو توصيه مورد اشاره که از حضرت امام نقل کرده اند، در دو ديدار و دو روز متفاوت (چهارشنبه و جمعه) انجام گرفته، نه يک ديدار و يک روز.
عين خاطرات آيت الله هاشمي رفسنجاني،که منتشر شده و در دسترس عموم قرار دارد، چنين است:
الف : چهار شنبه، دهم خرداد 1368
«سری به بیت امام زدم، دکترها و اطرافیان راضی بودند و احمدآقا نگران بود و برای تعجیل در اتمام کار بازنگری قانون اساسی تاکید داشت. کنار تخت امام ایستادم و دستم را روی دستشان گذاشتم. انگشت شست من را گرفتند و با کلمات مقطع فرمودند: در بازنگری قانون اساسی تسریع شود و سپس چشمشان را باز کردند و شمرده با صدای ضعیف اضافه کردند: اگر متحد باشید انقلاب پیشرفت می‌کند، مکثی کردند و ادامه دادند: به خصوص شما و آقای خامنه‌ای، نگذارید خناسان بین شما و ایشان فتنه کنند.
ب : جمعه 12 خرداد 1368
«... امام را زیارت کردیم. خیلی ضعیف شده‌اند. گفتند درد دارند و اشتها ندارند و ناراحتند. صدایشان خیلی ضعیف است. در حالی که پیشانی ایشان را می‌بوسیدم و دستم روی دستشان بود، فشار ملایم دستشان را احساس کردم. به زحمت بر خودم مسلط شدم، ولی جلوی اشک‌ها را نتوانستم بگیرم. از چشمان نیمه باز امام حالت وداع دیدم. به ایشان عرض کردم می‌خواهم به نماز جمعه بروم، پیامی برای مردم ندارید؟ فرمودند: به مردم بگویید دعا کنند که خداوند من را بپذیرد. بغض گلویم را فشرد. در نماز جمعه پیام ایشان را به صورت لطیفی گفتم که هم مردم متوجه شوند و دعا کنند و هم باعث انفجار (گريه) نشود. (هاشمي رفسنجاني، بازسازي و سازندگي، ص143 و 145)
نکته مهم و قابل توجهي که حضرت امام(قدس سره) در اين توصيه، نسبت به آن دغدغه و نگراني داشته و هشدار داده اند و برخي مانند آقاي قاليباف به هر دليل از کنار آن بدون توجه و تأمل عبور مي کنند، اين است که آن راحل عظيم الشأن به آقاي هاشمي فرموده اند:
«نگذارید خناسان بین شما و ایشان (آيت الله خامنه اي) فتنه کنند.»
از بيانات حضرت امام به راحتي مي توان فهميد که ايشان، از ارتباط پايدار و عمق صميمت و دوستي ميان مقام معظم رهبري و آقاي هاشمي، آگاه و مطمئن بودند، و تنها واهمه و نگرانيشان اين بوده که خناسان براي ايجاد فاصله ميان ايشان فتنه کنند!
به نظر مي رسد برخی افراد و جریانها و به تعبير حضرت امام، «خناسان»، تنها راه نفوذ در مواضع حساس و تسخير جاي هاي مهم را در تخريب آقاي هاشمي مي بينند و لذا با توسل به حربه هاي حرام، ابتدا مي کوشند با لطايف الحيل ايشان را به اطاعت ناپذيري در برابر دستورات رهبري متهم کنند و سپس نتيجه بگيرند که او به توصيه ها و هشدارهاي حضرت امام هم بي اعتنا است! يعني در واقع بي آنکه دليل و سندي ارائه کنند، ايشان را متهم مي کنند، به محکمه مي کشانند و در آخر، در قضاوتي ناعادلانه و بلکه ظالمانه حکم محکوميت صادر مي کنند!
و همه اينها در حالي است که:
مقام معظم رهبري آقاي هاشمي را از مؤثرترين شخصيتهاي انقلاب در کنار امام شمرده، مي فرمايند:
آقاي هاشمي از اصلي ترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدي و پيگير قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزي انقلاب از مؤثرترين شخصيتهاي جمهوري اسلامي در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبري تا امروز... اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب مي كرد و به مبارزين مي داد. اينها را جوانها خوب است بدانند...
من البته در موارد متعددي با آقاي هاشمي اختلاف نظر داريم، كه طبيعي هم هست؛ ولي مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگري فكر كنند! (29 خرداد 1388)
و آیت الله هاشمی رفسنجانی، حتی از فکر حضور بدون رهبري، بشدت احساس تنهایی می کنند و مي گويند:
خنّاسان اختلاف افکن داخلی و خارجی هم، به هر نیتی که بر طبل اختلاف من و رهبری می کوبند بر طبل تو خالی می کوبند... وصیت امام بر ما در کنار هم ماندن بود و تا زنده ایم بر آن عهدی که با امام بسته ایم استوارمی مانیم . ما روزهای بسیار دشوارتر از امروز را با همراهی هم پشت سر گذاشته ایم. از خدا هم خواسته ام روزی نباشد که من باشم و ایشان نباشد. چرا که حتی فکر حضور بدون ایشان هم بشدت به من احساس تنهایی می دهد. (۲۱ بهمن ۱۳۹۱)
از امثال آقاي قاليباف و سايتهاي حامي ايشان توقع نيست تحت تأثير القائات و عمليات رواني خناسان قرار گرفته، در مورد بزرگان انقلاب با لحن و ادبياتي سخن بگويند که قبل از کانديداتوري، همين ادبيات را از ديگران نمي پسنديدند و نسبت به بزرگان انقلاب رفتاري از خود بروز دهند که از علايم بازيهاي سياسي و از نشانه هاي بي تقوايي است.
ايشان و ديگر کانديداهايي که چنين رفتاري از خود بروز مي دهند، به خوبي مي دانند که آقاي هاشمي هرگز تمردي در برابر ولي فقيه و رهبري نظام نداشته و پيوسته حامي، همراه و تابع بوده است و حتي ايشان ريشه معضلات و گرفتاريهاي کنوني کشور را تمرّد عمليِ مسئولان و مدعيان ولايتمداري، از فرامين رهبري مي دانند.
پس بديهي است اگر احيانا اختلاف نظري وجود داشته باشد، به فرموده مقام معظم رهبري، امري طبيعي است و برخي نبايد دچار توهم شوند و چيز ديگري فكر كنند!