عبدالرحیم اباذری* -اغراق، غلو، تملق، چاپلوسی، ثناگویی، مبالغهگری دربارة هر کسی میتواند سبب ایجاد غرور، تکبّر و خودبزرگبینی و توهّم در آن فرد شود و موجبات سقوط او را فراهم کند؛ چرا که انسان ذاتاً دارای حُبّ نفس است و تنها تهذیب نفس، خودسازی و مراقبت دائم میتواند وی را در مقابل این همه آفتها بیمه کند. در این وادی حتی مُخلِصین و مُخلَصین نیز در امان نیستند و نیاز به مراقبت مستمر دارند.
از امام معصوم (علیهالسلام) نقل است که «المخلَصون فی خطر عظیم» از این رو میبینیم امام خمینی «ره» با این که به مراتب عالی از عرفان واخلاق گام نهاده بود، مدام مواظبت و مراقبت داشت مبادا اظهارات برخی مداحان و مبالغهگویان ایشان را از مسیر مستقیم خارج کند و به چاه توهمات بیندازد.
چنانکه وقتی مرحوم آیتالله مشکینی و مرحوم فخرالدین حجازی در جماران از ایشان تعریف و تمجید کردند، در هر دو جلسه بلافاصله موضع گرفتند و هر دو را از این اظهارات مبالغهآمیز برحذر داشتند.
مشهور است دهۀ چهل که در بیت امام به مناسبتهای اعیاد و وفیات مراسم برگزار میشد ایشان اِنعام و صلۀ خوبی به منبریها و مداحان میداد، اما در یک مورد وقتی یکی از آنان تعریف و تمجید از ایشان کرد، پول اندکی داخل پاکت گذاشت و فرمود: «منبری که در تعریف و تمجید از خمینی باشد به همین مقدار هم نمیارزد.»
همینطور رهبر معظم انقلاب در مورد اشعار و سرودههای مبالغهآمیز در مورد خویش، همیشه اعلان انزجار و گلایه کرده و به خدای سبحان پناه برده و در موردی نیز فرمودند: «من وقتی این کلمات را میشنوم، حقیقتاً متأذّی میشوم». از سوی دیگر موارد متعدد در تاریخ داریم که معصومین (علیهم السلام) غالیان را تکذیب کرده و بشدت آنها از خود راندند.
در حدیثی از امامان معصوم (علیهم السلام) نقل است که: «بر چهرة چاپلوسان و متملقّان خاک بپاشید» بیقین از این بابت است که غلوو چاپلوسی در هر صورت وسوسهانگیز میباشد و انسان را ناخودآگاه به بیراهه میکشاند.
در هشت سال گذشته اظهارات مبالغهآمیز، و بیان معجزات و کراماتی که از سوی برخی شخصیت ها در مورد رئیسجمهور نهم و دهم انجام گرفت، انصافاً پیامدهای ناگواری را در ابعاد گوناگون به دنبال آورده که هم اکنون شاهد آن هستیم؛ بنابراین جا دارد در آستانۀ انتخابات دورۀ یازدهم ریاستجمهوری، این موضوع مورد دقت و تامل قرار گرفته و آسیبشناسی شود تا دوباره این اشتباه بزرگ، تکرار نشود و انقلاب، نظام و مردم به دور از افراط و تفریط در مسیر اعتدال قدم بردارند.
در این فرصت، نخست بخشی از این اظهارات و مبالغهگوییها را مرور میکنیم تا ذهن خوانندگان کاملاً در فضای این ماجرا قرار گیرد:
1-حضرت آیتالله مصباح یزدی: «دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد؛ قبل از برگزاری مرحلۀ اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیاء پیش از نیمۀ شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلاً او را نمیشناختم! خود ایشان نیز در تاریخ دهم دیماه قاطعانه گفته بود که من رئیسجمهور خواهم شد. کسانی با او شوخی میکردند که این چه حرفی است میزنی؟ چه کسی به تو رأی میدهد؟ چه کسی تو را میشناسد؟ گفته است این قول یادتان باشد، امروز 10/10/83 است، من رئیسجمهور خواهم شد! حالا خواب دیده یا کسی به او گفته است من نمیدانم!» (گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص883)
ایشان در اولین دیدار خود با احمدینژاد پس از انتخابات ریاستجمهوری خطاب به وی:
«خدای متعال را شاکریم که زمینۀ انتخاب چنین شخصیتی برای این دورۀ خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولیعصر(عج) یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخۀ الهی که در این زمان در جامعۀ ما دمیده شده و آثارش در علاقۀ بیشتر مردم به دین و اندیشههای اسلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام(ص) تحقق پیدا کرد و انشاءالله مرتبۀ کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) تحقق خواهد یافت». (همان، ص881)
ایشان در جلسه دیگر: «رئیسجمهور وقتی از طرف ولیفقیه نصب شد میشود عامل او، و آن پرتو قداستی که او دارد، بر این هم میتابد، وقتی شد رئیسجمهوری اسلامی، حکمش را از رهبر یعنی از جانشین امام دریافت کرد، آن قداست بر این هم میتابد، آنوقت اطاعت رئیسجمهور، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم میشود اطاعتِ خدا». (21/5/1388)
2- آیتالله جنتی عضو محترم شورای نگهبان در خطبههای نماز جمعۀ تهران: «این نامه (نامۀ احمدینژاد به رئیسجمهور آمریکا) فوقالعاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود... توصیه میکنم این نامه را بچهها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند... اینگونه حرف زدن، الهام خداوند است.» (23/4/1385)
ایشان در خطبۀ دیگر: «مردم با اشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از همقدهای خود را انتخاب کردند. کمک خدا در حادثه، مشهود است. یکی از دوستان نقل میکرد آن زمان سوار تاکسی شده بود و راننده تاکسی گفته بود من میخواهم به آقای احمدینژاد رأی بدهم؛ زیرا مادرم که چند سالی است مرده دیشب به خوابم آمده و گفته به احمدینژاد رأی بده.» (9/4/1386)
3-حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی: «این دولت، از زمان مشروطیت تاکنون محبوبترین و بهترین دولت بوده است.» (8/6/1388)
4-حجتالاسلام رهدار، مدیر سابق مرکز تاریخ معاصر موسسه امامخمینی (ره): «در این دوره از انتخابات، مانند ائتلاف 6 نفرهای که در جنگ جمل علیه امام علی (علیهالسلام) برپا شد، ائتلافی مقابل احمدینژاد شکل گرفت. آنها چون دیدند یک بچه مسلمان پیرو خط ولایت آمده، همه مقابل او ائتلاف کردند؛ اما در نهایت شکست خوردند.»
5- حجتالاسلام قاسم روانبخش، از هفته نامه «پرتو سخن» ، نامۀ احمدی نژاد را به نامۀ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تشبیه کرده و میگوید: «پاسخ ندادن به نامه یا حتی بیادبی آنها به آن، از شخصیت نویسنده نمیکاهد؛ بلکه اعتبار مخاطبِ نامه را کاهش میدهد؛ چنان که پاره شدن نامۀ پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) توسط خسرو پرویز، چیزی از اعتبار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نکاست و خسرو پرویز را برای همیشۀ تاریخ، سرافکنده ساخت.» (21/2/1389)
6-حجتالإسلام سقای بیریا، مشاور رئیسجمهور در امور روحانیون: «درسفر شانگهای، خانمهای هندو آمدند و با دستمالیدن بر شیشۀ اتومبیل رئیسجمهور، خواستند خودشان را متبرک کنند.»
7- آقای محمدرضا رحیمی، معاون رئیس جمهور، در حضور احمدینژاد: «در سوریه در شهر تاریخی بُصرا که اسم آن را بعضاً ممکن است نشنیده باشید، یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری بیاید آن، احمدی نژاد بود.» (17/3/1385)
8- مهندس اسفندیار رحیممشایی، رییسدفتر رییسجمهوری: «خودم فکر میکنم در تاریخ ایران قبل و بعد از انقلاب یک چنین دولتی، یک چنین رییسدولتی با این محبوبیت وجود ندارد که هم در کشور این همه انسجام را سازمان داده باشد، هم امید آفریده باشد و این همه احساس عزت ایجاد کرده باشد. من شاهدم ایرانیان خارج از کشور تا پیش از این دولت میگفتند ما ایرانی بودن خود را انکار میکردیم، ما هیچجا نمیگفتیم ایرانی هستیم تا میگفتیم، میگفتند اینها تروریست هستند، عقبمانده هستند، مرتجع هستند... الان ما هر جا میرویم قبل از این که کسی از ما بپرسد، خودمان یک جوری میگوییم ایرانی هستیم، چون به ایرانی بودن خود افتخار میکنیم» (2/6/1388)
او در جای دیگر میگوید: «آقای احمدینژاد فردی باهوش و انسانی استراتژیست و طراح است، دوست دارم فرصتی داشته باشم تا شخصیت آقای احمدینژاد را در تلویزیون تبیین و تشریح کنم و بگویم این شخصیت کیست.» (9/10/1388)
9-آقای جوانفکر مشاور رسانهای رئیس جمهور: «رئیسجمهور در همۀ حوزهها کارشناس هستند.» (18/8/1389)
10- آقای محمدعلی رامین، رئیس وقت کمیتۀ رایحه خوش خدمت: «احمدینژاد مانند همۀ پیامبران با مشکلاتی روبهرو شد و سیل جوکهای اراذل و اوباش به سمت او روانه شد. هدف تمام پیامبران این است که برای عدالت و قسط قیام کنند.» (5/10/1387)
11- آقای حمیدرضا ترقی، عضو ارشد حزب موتلفه: «سادگی زندگی احمدی نژاد شبیه پیامبرانی مثل یوزارسیف است.» (7/12/1387)
12-استاد حاجحیدر رحیمپور ازغدی: « این دولت انقلابی، پرطرفدارترین و مردمیترین دولت در تاریخ جمهوری اسلامی است.» (11/6/1388)
13-اجرای برنامۀ متملقانۀ آقای فرزاد جمشیدی (مجری چربزبان تلویزیون) در حضور احمدی نژاد: «شنیدم برای فرزندت عروسی گرفتهای و 40 - 50 نفر را دعوت کردهای و پس از آن نیز نماز جماعت خوانده ای. آیا در نهجالبلاغه نخواندهای که مردم به دین زمامداران خویشند؟ هیچ فکر کردهای اگر همه برای فرزندان خود این چنین مراسم عروسی بگیرند کار و کاسبی سالنهای غذاخوری، انتشاراتی کارت عروسی تعطیل خواهد شد؟... من بنابراین علت مهم، به محمود احمدینژاد رای نخواهم داد. بهخاطر فقط 4 یا 5 ساعت استراحت! آقای دکتر اگر همه 19 ساعت کار کنند که مملکت پیشرفت میکند!» (1/4/1388)
او در جلسۀ دیگر: «شما مثل دیگران کابینۀ تعاونی ندارید! وامدار قارونها نیستید. سپاه ابننحسی راه نیانداختید تا ملک ری، وعده بدهید! خیمۀ ستادهایتان، قلب مردم بوده است... شما که کعبه دلها را فتح کردهاید بیایید با نژاد احمدی خود، عطر انقلاب گل محمدی را هم به مشام برسانید. به شیوۀ پیغمبر محبوب خدا، ببخشید! عفو کنید همه آنها را که به شما توهین کردند. به ما سلام کردن بیاموزید.»
در برنامۀ دیگر میگوید: بخشی از اظهارات رئیسجمهور کشورمان در سفر به نیویورک که در خبرگزاری فرانس24 منتشر شده، حدود 2 میلیارد و 200 میلیون کامنت درج شده است.» (11/7/1389)
14-آقای فرجالله سلحشور، کارگردان سینما و تلویزیون: «احمدینژاد را مالکاشتر علی (ع ) در این زمان میدانم و لذا نباید کاری کنیم که اگر علیِ زمان، مالکاشتری را پیدا کرده از دست بدهد.» (16/3/1388)
او اضافه میکند: «به مالکاشتر علیِ زمان، احمدینژاد رأی میدهم... ما به مالکاشتر علیِ زمان، محمود احمدینژاد رای میدهیم و بدانید که بسیاری از هنرمندان سریال یوسف و بسیاری از هنرمندان مومن جمهوری اسلامی ایران به فرزند ایران رای میدهند.» (18/3/1388)
15- آقای حمید بقایی، ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری : «اگر به کارهایی که آقای احمدینژاد انجام داده دقت کنیم، میتوانیم بگوییم آقای احمدینژاد، کوروش زمان است. آقای احمدینژاد با مواضعی که در مقابل آمریکا در سازمان ملل گرفته، به نوعی کوروش زمان است.» (27/6/1389)
16- سایت روزنامه ایران: «از نکات قابل توجه سفر رئیسجمهور این بود که احمدینژاد در پایان سخنان خود در جمع مردم ارومیه در ورزشگاه تختی از آنها خواست برای بارش باران دعا کنند و خود نیز از خداوند متعال خواست که باران رحمت را بباراند که به محض اتمام سخنان رئیسجمهور، باران در ارومیه کم کم شروع به باریدن کرد و رفتهرفته شدت آن نیز افزوده شد.» (19/1/1389)
17- آقای اسماعیل نجار در جلسه ستاد بحران استانداری کرمان: «در بازرسیهای ما، یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدینژاد بر آن نصب شده بود، سالم مانده بود... اعتقاد مردم بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است.» (5/10/1389)
18-حسن قهرمانیمطلق، فرماندار همدان: «روز ورود رئیس جمهور و هیئت همراه وی به همدان، به مثابه شب قدر این استان است؛ چرا که اگر در شب قدر برنامۀ سرنوشت یک ساله آدمی رقم میخورد در این سفر، سرنوشت چند سال و یا حتی آینده این استان رقم میخورد.»(8/7/1390)
19-آقای محمد کریم عابدی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی: «از شش میلیارد جمعیت جهان، 5/5 میلیارد نفر اعم از مسلمان و غیرمسلمان از سفر آقای احمدی نژاد به لبنان خوشحال شدند.» (24/7/1389)
20-سخنرانی استاندار گیلان در حضور احمدی نژاد: «قبلاً دنیا ایران را به کوروش کبیر میشناختند ولی الان به محمود کبیر میشناسند.» (8/5/1390)
موارد فوق، تنها بخش اندکی از انبوه اظهارات مبالغهآمیز و... است که تقدیم خوانندگان شد. حال همۀ اینها را در کنار گفتههای دیگری بگذارید که آقای احمدی نژاد را «سقراطِ زمانه» و حتی «آیتالله» نامیدند. بعضی دیگر «معجزۀ هزاره سوم» یا «جومونگ ایران»اش خواندند و در اولین سفر استانی به شهر قم، برخی طلبههای جوان، پرشور و در عینحال بیتجربه و ناآگاه در مراسم استقبال، دستش را بوسیدند و در پلاکاردهایشان نوشتند که «به بهشت نمیرویم، اگر احمدینژاد در آنجا نباشد» و موارد متعدد از این قبیل که میتوان با فشار یک انگشت همه را در چند ثانیه در اینترنت پیدا کرد.
بعضی از این اظهارات بهخصوص از سوی شخصیتهای مورد احترام اگر چه از روی حسن نیت بیان شد، اما طبیعی است که ناخواسته میتواند مخاطب آن را به وسوسههای نفسانی و توهمات و خیالپردازیهای پنهانی گرفتار کند. اگر در مراحل اول هم مقاومت نماید، کمکم این وسوسهها بر وی چیره گشته و او را به این باور خواهد رساند که واقعاً «اطاعت از وی، اطاعت از خداست» ، «حرفهایش الهام از اوست» ، «نامههایش پیامبرگونه است» ، «در همۀ حوزهها کارشناس، مستجابالدعوه» و حتی عکسش هم ضدّزلزله میباشد.
چنانکه موارد زیر که شامل بخشی از رفتارها وگفتارهای آقای احمدینژاد میباشد، این حقیقت را تایید میکند:
اولین مورد، ماجرای «هاله نور» بود که وی هنگام سفر به نیویورک و شرکت در اجلاس سازمان ملل به تلقین برخی اطرافیان، آن را باور کرد. پس از بازگشت، چون به قم آمد طی دیداری با آیتالله جوادی آملی آن را مطرح ساخت، آن فقیهِ فیلسوف ومرجعِ دردآشنا وقتی از خیالپردازیهای او آگاه شد و فهمید که او در گرداب توهمات گرفتار شده است با استناد به حدیثی از پیامبر(ص) به طور جِد ایشان را به دوری از این مسائل دعوت فرمود.
در آن ایام این موضوع، مورد اعتراض برخی محافل و شخصیتهای دینی، علمی و فرهنگی نیز قرار گرفت. در این هنگام آقای احمدینژاد عقبنشینی کرد و نزدیکانش هم آن را از اصل منکر شدند و تکذیب کردند که جای بسی خوشحالی و امیدواری داشت و انتظار میرفت ماجرا در همین جا ختم شود؛ اما بعد از اندکی معلوم شد که عقبنشینی و تکذیب، ظاهرِ ماجراست وبعدها این خیالپردازیها به شکلهای گوناگون خودش را نشان داد و امیدها را به یأس تبدیل کرد.
در اظهارات زیر اندکی دقت وتامل کنید:
1- بنده وقتی در آنجا (دانشگاه کلمبیای آمریکا) حضور داشتم، یقین داشتم که با فضای مسمومی که آنان در دانشگاه ایجاد کردهاند مولایم خواهد آمد و صحنه را اداره خواهد کرد. (21/8/1386)
2- سال گذشته که به عراق رفته بودم، گفتند یکی از فرماندهان اشغالگران، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود، مثل خودمان که پس از 45 روز در جبهه مرخصی میرفتیم، اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت: افتخار میکنم با شما هستم. شما در دل ما جا دارید. وی سپس از من درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همینطور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید. (20/4/1387)
3-کسانی که در مورد آقای مشائی حرف میزنند، کوچکمغزند و نمیفهمند... خداوند به من تفضّل کرده که میتوانم نیّات را بخوانم. این قدرت را خدا به من داده است. (در جلسۀ معارفۀ مشایی3/5/1388)
4- فکر میکردم این کار باید انجام شود (حضور زنان در هیأت دولت) چون زنانِ شایستۀ فراوانی داریم که فرصت حضور در عرصۀ مدیریت کلان را پیدا نکرده اند. به نظرم رسید آن کسی که میتواند این راه را باز کند احمدینژاد است. (18/6/1388)
5-یک بندۀ خدایی در لبنان برای من تعریف کرد که همان شب که ما در بنتجبیل بودیم یک عدهای مردم از آن طرف به سمت مرز حرکت کرده بودند و وقتی از آنها پرسیده بودند که کجا میروید و چرا به سمت مرز حرکت میکنید گفته بودند که میخواهیم احمدینژاد را ببینیم. (26/7/1389)
6- روزی یکی از دوستان ما (این دوست ما جزء بعثه بود و هر سال به جهت کاری حج میرفت) آمده بود و خبر خوشی آورده بود، میگفت من به اسم تو! امسال ۵۰ نفر را شیعه کردم، خودش میگفت که همین استدلال ساده را میکردم که یک خط وجود داشته که رسیده به آمریکا و اسرائیل و جنایتکاران و مستکبران دنیا، و یک خط هم خط اهل بیت(ع) است که رسیده به امام خمینی(ره)، رهبری و احمدینژاد، حالا کدام را قبول داری؟ (27/12/1389)
7-رئیسجمهور را در ایران، خدا تعیین میکند. (24/10/1391) در جلسه نمایندگان آذربایجان شرقی.
همانطوری که میبینید، ادبیات آقای احمدینژاد از یک نوع تخیّل وتوهّم به ضمیمۀ سادهلوحی حکایت دارد. تصور کنید کسی که خود را در همه حوزهها کارشناس میداند، سخنانش مُلهَم و اطاعتش اطاعت خداست، هیچ فردی غیر از او حتی ولیفقیه با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشود، وقتی نامش به میان میآید مردم فوج فوج به تشیع روی میآورند و چون اشاره میکند باران از آسمان فرود میآید. از همه مهمتر از باطن افراد هم خبر دارد، نفخۀ الهی است و امام زمان (عج) هم برایش دعا میکند، آن وقت چه توقع بیجایی است که بیاید از مصوبات مجلس و احکام قوه قضائیه و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت پیروی کند؟ به قانون تن دهد؟ یا از متخصصان و کارشناسان دیگر مشورت بگیرد؟ اصلاً وزرا چه حقی دارند در مقابل یک همچون موجود مقدس و آسمانی، رأی مخالف داشته باشند؟!
این وضعیتی است که امروز، کشور و مردم ایران گرفتارش هستند و در واقع هشت سال است کشور با همین توهمات اداره می شود. چند روز پیش هم که به مجلس آمد، به جای گزارش کار و پاسخگو بودن، نمایندگان مردم را مورد سوال قرار داد و تازه برای رفع مشکلات کشور راهکارچهار گانه ارائه کردو بعد از هشت سال به سر خانه اول برگشت، گویا ایام انتخاباتی است و او قصد دارد باز هم نامزد انتخاباتی بشود.
البته در این ماجرا آنهایی باید پاسخگو باشند که این وضعیت را به وجود آوردند. به قول خودشان او را از استانداری اردبیل به شهرداری تهران کشاندند، بعد این مسئولیت خطیر را به دوش وی گذاشتند، آنگاه بدون این که ظرفیت و صلاحیت او را در نظر بگیرند یک سری معجرات و کرامات و اوصاف مستکننده برایش گفتند و گفتند ودر نهایت او را به چاه توهم وخیال پردازی انداختند.
حال چه باید کرد؟
1-این انقلابِ بزرگ الهی و نظام مقدس اسلامی، تحت رهبری امام خمینی (ره) بر اساس عقل، منطق، درایت و اعتدال که از سیره و سنت نبوی و علوی سرچشمه میگیرد، تاسیس شد. امروز نیز به رهبری آیتالله خامنهای (مدظله العالی) همان راه را در پیش گرفته است، بنابراین لازم است مدیران و مسئولان در ردههای مختلف، خود را از هر گونه اوهام و خیالپردازی ها مبرّا سازند و خودشان را با ارکان نظام هماهنگ کنند.
2- بنیانگذاران و تئوریسینهای این نهضت شخصیتهای بزرگی مانند: شهید بهشتی، شهید مطهری، امام موسی صدر، شهید باهنر و شهیدان زنده: خامنهای و هاشمیرفسنجانی بودند و هستند؛ اما در این هشت سال کسانی بر سر کار آمدند و برای انقلاب و مردم نسخه پیچیدند که اولاً از نظر شخصیتی ناشناخته وسطح پایین بودند. ثانیاً از حیث عقل نظری و عملی هم، چندان سنخیتی با مبانی این بزرگان نداشتند به همین خاطر آسیبهای جدی به کارآمدی نظام اسلامی وارد شد. باید ریشهها و اصالتها را حفظ کرد و نگذاشت سرنوشت نظام، انقلاب و مردم به دست دیگران بیوفتد. کسانی که خود در گودال توهمات گرفتارند، چگونه میتوانند دیگران را از چالۀ خیالپردازی برهانند؟
3-انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی، بهترین فرصت برای جبران هشت سال گذسته می باشد. امید است مردم مسلمان و متعهد ایران با حضور چشمگیر، این بار از آدمهای خیالپرداز و فرقههای متوهّم وغالی فاصله گیرند و به توصیه رهبر معظم انقلاب به کسانی رای دهند که صلاحیت لازم در قانون اساسی را داشته باشند، واقعا وابسته و دلبسته نظام و قانون اساسی باشند و مهمتر از همه توان انجام کارهای سنگین مدیریتی را هم داشته باشند.
4-فرمایشها و تاکیدهای رهبری در صورتی محقق خواهد شد که جناحها، گروهها و شخصیتها، به جای منافع زودگذر گروهی اولا به اصل نظام، انقلاب و مردم فکر کنند وثانیا افراطیون وفرصت طلبان را از اطراف خود پا سازی نمایند. عقلای قوم نیز مردم را در یابند تا یک فرد عاقل، صالح، صادق، کاردان، دلسوز، قوی و واقعاً خادم و خدمتگزار برای ریاست قوه مجریه انتخاب شود، آنگاه وی با درایت و مدیریت لازم، همه گروهها را زیر بال گرفته، مشکلات مردم و کشور را برطرف ساخته و به این نابسامانیها و سردرگمیها پایان دهد. به امید آن روز! والسلام
از امام معصوم (علیهالسلام) نقل است که «المخلَصون فی خطر عظیم» از این رو میبینیم امام خمینی «ره» با این که به مراتب عالی از عرفان واخلاق گام نهاده بود، مدام مواظبت و مراقبت داشت مبادا اظهارات برخی مداحان و مبالغهگویان ایشان را از مسیر مستقیم خارج کند و به چاه توهمات بیندازد.
چنانکه وقتی مرحوم آیتالله مشکینی و مرحوم فخرالدین حجازی در جماران از ایشان تعریف و تمجید کردند، در هر دو جلسه بلافاصله موضع گرفتند و هر دو را از این اظهارات مبالغهآمیز برحذر داشتند.
مشهور است دهۀ چهل که در بیت امام به مناسبتهای اعیاد و وفیات مراسم برگزار میشد ایشان اِنعام و صلۀ خوبی به منبریها و مداحان میداد، اما در یک مورد وقتی یکی از آنان تعریف و تمجید از ایشان کرد، پول اندکی داخل پاکت گذاشت و فرمود: «منبری که در تعریف و تمجید از خمینی باشد به همین مقدار هم نمیارزد.»
همینطور رهبر معظم انقلاب در مورد اشعار و سرودههای مبالغهآمیز در مورد خویش، همیشه اعلان انزجار و گلایه کرده و به خدای سبحان پناه برده و در موردی نیز فرمودند: «من وقتی این کلمات را میشنوم، حقیقتاً متأذّی میشوم». از سوی دیگر موارد متعدد در تاریخ داریم که معصومین (علیهم السلام) غالیان را تکذیب کرده و بشدت آنها از خود راندند.
در حدیثی از امامان معصوم (علیهم السلام) نقل است که: «بر چهرة چاپلوسان و متملقّان خاک بپاشید» بیقین از این بابت است که غلوو چاپلوسی در هر صورت وسوسهانگیز میباشد و انسان را ناخودآگاه به بیراهه میکشاند.
در هشت سال گذشته اظهارات مبالغهآمیز، و بیان معجزات و کراماتی که از سوی برخی شخصیت ها در مورد رئیسجمهور نهم و دهم انجام گرفت، انصافاً پیامدهای ناگواری را در ابعاد گوناگون به دنبال آورده که هم اکنون شاهد آن هستیم؛ بنابراین جا دارد در آستانۀ انتخابات دورۀ یازدهم ریاستجمهوری، این موضوع مورد دقت و تامل قرار گرفته و آسیبشناسی شود تا دوباره این اشتباه بزرگ، تکرار نشود و انقلاب، نظام و مردم به دور از افراط و تفریط در مسیر اعتدال قدم بردارند.
در این فرصت، نخست بخشی از این اظهارات و مبالغهگوییها را مرور میکنیم تا ذهن خوانندگان کاملاً در فضای این ماجرا قرار گیرد:
1-حضرت آیتالله مصباح یزدی: «دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد؛ قبل از برگزاری مرحلۀ اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیاء پیش از نیمۀ شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلاً او را نمیشناختم! خود ایشان نیز در تاریخ دهم دیماه قاطعانه گفته بود که من رئیسجمهور خواهم شد. کسانی با او شوخی میکردند که این چه حرفی است میزنی؟ چه کسی به تو رأی میدهد؟ چه کسی تو را میشناسد؟ گفته است این قول یادتان باشد، امروز 10/10/83 است، من رئیسجمهور خواهم شد! حالا خواب دیده یا کسی به او گفته است من نمیدانم!» (گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص883)
ایشان در اولین دیدار خود با احمدینژاد پس از انتخابات ریاستجمهوری خطاب به وی:
«خدای متعال را شاکریم که زمینۀ انتخاب چنین شخصیتی برای این دورۀ خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولیعصر(عج) یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخۀ الهی که در این زمان در جامعۀ ما دمیده شده و آثارش در علاقۀ بیشتر مردم به دین و اندیشههای اسلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام(ص) تحقق پیدا کرد و انشاءالله مرتبۀ کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) تحقق خواهد یافت». (همان، ص881)
ایشان در جلسه دیگر: «رئیسجمهور وقتی از طرف ولیفقیه نصب شد میشود عامل او، و آن پرتو قداستی که او دارد، بر این هم میتابد، وقتی شد رئیسجمهوری اسلامی، حکمش را از رهبر یعنی از جانشین امام دریافت کرد، آن قداست بر این هم میتابد، آنوقت اطاعت رئیسجمهور، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم میشود اطاعتِ خدا». (21/5/1388)
2- آیتالله جنتی عضو محترم شورای نگهبان در خطبههای نماز جمعۀ تهران: «این نامه (نامۀ احمدینژاد به رئیسجمهور آمریکا) فوقالعاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود... توصیه میکنم این نامه را بچهها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند... اینگونه حرف زدن، الهام خداوند است.» (23/4/1385)
ایشان در خطبۀ دیگر: «مردم با اشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از همقدهای خود را انتخاب کردند. کمک خدا در حادثه، مشهود است. یکی از دوستان نقل میکرد آن زمان سوار تاکسی شده بود و راننده تاکسی گفته بود من میخواهم به آقای احمدینژاد رأی بدهم؛ زیرا مادرم که چند سالی است مرده دیشب به خوابم آمده و گفته به احمدینژاد رأی بده.» (9/4/1386)
3-حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی: «این دولت، از زمان مشروطیت تاکنون محبوبترین و بهترین دولت بوده است.» (8/6/1388)
4-حجتالاسلام رهدار، مدیر سابق مرکز تاریخ معاصر موسسه امامخمینی (ره): «در این دوره از انتخابات، مانند ائتلاف 6 نفرهای که در جنگ جمل علیه امام علی (علیهالسلام) برپا شد، ائتلافی مقابل احمدینژاد شکل گرفت. آنها چون دیدند یک بچه مسلمان پیرو خط ولایت آمده، همه مقابل او ائتلاف کردند؛ اما در نهایت شکست خوردند.»
5- حجتالاسلام قاسم روانبخش، از هفته نامه «پرتو سخن» ، نامۀ احمدی نژاد را به نامۀ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تشبیه کرده و میگوید: «پاسخ ندادن به نامه یا حتی بیادبی آنها به آن، از شخصیت نویسنده نمیکاهد؛ بلکه اعتبار مخاطبِ نامه را کاهش میدهد؛ چنان که پاره شدن نامۀ پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) توسط خسرو پرویز، چیزی از اعتبار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نکاست و خسرو پرویز را برای همیشۀ تاریخ، سرافکنده ساخت.» (21/2/1389)
6-حجتالإسلام سقای بیریا، مشاور رئیسجمهور در امور روحانیون: «درسفر شانگهای، خانمهای هندو آمدند و با دستمالیدن بر شیشۀ اتومبیل رئیسجمهور، خواستند خودشان را متبرک کنند.»
7- آقای محمدرضا رحیمی، معاون رئیس جمهور، در حضور احمدینژاد: «در سوریه در شهر تاریخی بُصرا که اسم آن را بعضاً ممکن است نشنیده باشید، یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری بیاید آن، احمدی نژاد بود.» (17/3/1385)
8- مهندس اسفندیار رحیممشایی، رییسدفتر رییسجمهوری: «خودم فکر میکنم در تاریخ ایران قبل و بعد از انقلاب یک چنین دولتی، یک چنین رییسدولتی با این محبوبیت وجود ندارد که هم در کشور این همه انسجام را سازمان داده باشد، هم امید آفریده باشد و این همه احساس عزت ایجاد کرده باشد. من شاهدم ایرانیان خارج از کشور تا پیش از این دولت میگفتند ما ایرانی بودن خود را انکار میکردیم، ما هیچجا نمیگفتیم ایرانی هستیم تا میگفتیم، میگفتند اینها تروریست هستند، عقبمانده هستند، مرتجع هستند... الان ما هر جا میرویم قبل از این که کسی از ما بپرسد، خودمان یک جوری میگوییم ایرانی هستیم، چون به ایرانی بودن خود افتخار میکنیم» (2/6/1388)
او در جای دیگر میگوید: «آقای احمدینژاد فردی باهوش و انسانی استراتژیست و طراح است، دوست دارم فرصتی داشته باشم تا شخصیت آقای احمدینژاد را در تلویزیون تبیین و تشریح کنم و بگویم این شخصیت کیست.» (9/10/1388)
9-آقای جوانفکر مشاور رسانهای رئیس جمهور: «رئیسجمهور در همۀ حوزهها کارشناس هستند.» (18/8/1389)
10- آقای محمدعلی رامین، رئیس وقت کمیتۀ رایحه خوش خدمت: «احمدینژاد مانند همۀ پیامبران با مشکلاتی روبهرو شد و سیل جوکهای اراذل و اوباش به سمت او روانه شد. هدف تمام پیامبران این است که برای عدالت و قسط قیام کنند.» (5/10/1387)
11- آقای حمیدرضا ترقی، عضو ارشد حزب موتلفه: «سادگی زندگی احمدی نژاد شبیه پیامبرانی مثل یوزارسیف است.» (7/12/1387)
12-استاد حاجحیدر رحیمپور ازغدی: « این دولت انقلابی، پرطرفدارترین و مردمیترین دولت در تاریخ جمهوری اسلامی است.» (11/6/1388)
13-اجرای برنامۀ متملقانۀ آقای فرزاد جمشیدی (مجری چربزبان تلویزیون) در حضور احمدی نژاد: «شنیدم برای فرزندت عروسی گرفتهای و 40 - 50 نفر را دعوت کردهای و پس از آن نیز نماز جماعت خوانده ای. آیا در نهجالبلاغه نخواندهای که مردم به دین زمامداران خویشند؟ هیچ فکر کردهای اگر همه برای فرزندان خود این چنین مراسم عروسی بگیرند کار و کاسبی سالنهای غذاخوری، انتشاراتی کارت عروسی تعطیل خواهد شد؟... من بنابراین علت مهم، به محمود احمدینژاد رای نخواهم داد. بهخاطر فقط 4 یا 5 ساعت استراحت! آقای دکتر اگر همه 19 ساعت کار کنند که مملکت پیشرفت میکند!» (1/4/1388)
او در جلسۀ دیگر: «شما مثل دیگران کابینۀ تعاونی ندارید! وامدار قارونها نیستید. سپاه ابننحسی راه نیانداختید تا ملک ری، وعده بدهید! خیمۀ ستادهایتان، قلب مردم بوده است... شما که کعبه دلها را فتح کردهاید بیایید با نژاد احمدی خود، عطر انقلاب گل محمدی را هم به مشام برسانید. به شیوۀ پیغمبر محبوب خدا، ببخشید! عفو کنید همه آنها را که به شما توهین کردند. به ما سلام کردن بیاموزید.»
در برنامۀ دیگر میگوید: بخشی از اظهارات رئیسجمهور کشورمان در سفر به نیویورک که در خبرگزاری فرانس24 منتشر شده، حدود 2 میلیارد و 200 میلیون کامنت درج شده است.» (11/7/1389)
14-آقای فرجالله سلحشور، کارگردان سینما و تلویزیون: «احمدینژاد را مالکاشتر علی (ع ) در این زمان میدانم و لذا نباید کاری کنیم که اگر علیِ زمان، مالکاشتری را پیدا کرده از دست بدهد.» (16/3/1388)
او اضافه میکند: «به مالکاشتر علیِ زمان، احمدینژاد رأی میدهم... ما به مالکاشتر علیِ زمان، محمود احمدینژاد رای میدهیم و بدانید که بسیاری از هنرمندان سریال یوسف و بسیاری از هنرمندان مومن جمهوری اسلامی ایران به فرزند ایران رای میدهند.» (18/3/1388)
15- آقای حمید بقایی، ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری : «اگر به کارهایی که آقای احمدینژاد انجام داده دقت کنیم، میتوانیم بگوییم آقای احمدینژاد، کوروش زمان است. آقای احمدینژاد با مواضعی که در مقابل آمریکا در سازمان ملل گرفته، به نوعی کوروش زمان است.» (27/6/1389)
16- سایت روزنامه ایران: «از نکات قابل توجه سفر رئیسجمهور این بود که احمدینژاد در پایان سخنان خود در جمع مردم ارومیه در ورزشگاه تختی از آنها خواست برای بارش باران دعا کنند و خود نیز از خداوند متعال خواست که باران رحمت را بباراند که به محض اتمام سخنان رئیسجمهور، باران در ارومیه کم کم شروع به باریدن کرد و رفتهرفته شدت آن نیز افزوده شد.» (19/1/1389)
17- آقای اسماعیل نجار در جلسه ستاد بحران استانداری کرمان: «در بازرسیهای ما، یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدینژاد بر آن نصب شده بود، سالم مانده بود... اعتقاد مردم بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است.» (5/10/1389)
18-حسن قهرمانیمطلق، فرماندار همدان: «روز ورود رئیس جمهور و هیئت همراه وی به همدان، به مثابه شب قدر این استان است؛ چرا که اگر در شب قدر برنامۀ سرنوشت یک ساله آدمی رقم میخورد در این سفر، سرنوشت چند سال و یا حتی آینده این استان رقم میخورد.»(8/7/1390)
19-آقای محمد کریم عابدی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی: «از شش میلیارد جمعیت جهان، 5/5 میلیارد نفر اعم از مسلمان و غیرمسلمان از سفر آقای احمدی نژاد به لبنان خوشحال شدند.» (24/7/1389)
20-سخنرانی استاندار گیلان در حضور احمدی نژاد: «قبلاً دنیا ایران را به کوروش کبیر میشناختند ولی الان به محمود کبیر میشناسند.» (8/5/1390)
موارد فوق، تنها بخش اندکی از انبوه اظهارات مبالغهآمیز و... است که تقدیم خوانندگان شد. حال همۀ اینها را در کنار گفتههای دیگری بگذارید که آقای احمدی نژاد را «سقراطِ زمانه» و حتی «آیتالله» نامیدند. بعضی دیگر «معجزۀ هزاره سوم» یا «جومونگ ایران»اش خواندند و در اولین سفر استانی به شهر قم، برخی طلبههای جوان، پرشور و در عینحال بیتجربه و ناآگاه در مراسم استقبال، دستش را بوسیدند و در پلاکاردهایشان نوشتند که «به بهشت نمیرویم، اگر احمدینژاد در آنجا نباشد» و موارد متعدد از این قبیل که میتوان با فشار یک انگشت همه را در چند ثانیه در اینترنت پیدا کرد.
بعضی از این اظهارات بهخصوص از سوی شخصیتهای مورد احترام اگر چه از روی حسن نیت بیان شد، اما طبیعی است که ناخواسته میتواند مخاطب آن را به وسوسههای نفسانی و توهمات و خیالپردازیهای پنهانی گرفتار کند. اگر در مراحل اول هم مقاومت نماید، کمکم این وسوسهها بر وی چیره گشته و او را به این باور خواهد رساند که واقعاً «اطاعت از وی، اطاعت از خداست» ، «حرفهایش الهام از اوست» ، «نامههایش پیامبرگونه است» ، «در همۀ حوزهها کارشناس، مستجابالدعوه» و حتی عکسش هم ضدّزلزله میباشد.
چنانکه موارد زیر که شامل بخشی از رفتارها وگفتارهای آقای احمدینژاد میباشد، این حقیقت را تایید میکند:
اولین مورد، ماجرای «هاله نور» بود که وی هنگام سفر به نیویورک و شرکت در اجلاس سازمان ملل به تلقین برخی اطرافیان، آن را باور کرد. پس از بازگشت، چون به قم آمد طی دیداری با آیتالله جوادی آملی آن را مطرح ساخت، آن فقیهِ فیلسوف ومرجعِ دردآشنا وقتی از خیالپردازیهای او آگاه شد و فهمید که او در گرداب توهمات گرفتار شده است با استناد به حدیثی از پیامبر(ص) به طور جِد ایشان را به دوری از این مسائل دعوت فرمود.
در آن ایام این موضوع، مورد اعتراض برخی محافل و شخصیتهای دینی، علمی و فرهنگی نیز قرار گرفت. در این هنگام آقای احمدینژاد عقبنشینی کرد و نزدیکانش هم آن را از اصل منکر شدند و تکذیب کردند که جای بسی خوشحالی و امیدواری داشت و انتظار میرفت ماجرا در همین جا ختم شود؛ اما بعد از اندکی معلوم شد که عقبنشینی و تکذیب، ظاهرِ ماجراست وبعدها این خیالپردازیها به شکلهای گوناگون خودش را نشان داد و امیدها را به یأس تبدیل کرد.
در اظهارات زیر اندکی دقت وتامل کنید:
1- بنده وقتی در آنجا (دانشگاه کلمبیای آمریکا) حضور داشتم، یقین داشتم که با فضای مسمومی که آنان در دانشگاه ایجاد کردهاند مولایم خواهد آمد و صحنه را اداره خواهد کرد. (21/8/1386)
2- سال گذشته که به عراق رفته بودم، گفتند یکی از فرماندهان اشغالگران، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود، مثل خودمان که پس از 45 روز در جبهه مرخصی میرفتیم، اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت: افتخار میکنم با شما هستم. شما در دل ما جا دارید. وی سپس از من درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همینطور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید. (20/4/1387)
3-کسانی که در مورد آقای مشائی حرف میزنند، کوچکمغزند و نمیفهمند... خداوند به من تفضّل کرده که میتوانم نیّات را بخوانم. این قدرت را خدا به من داده است. (در جلسۀ معارفۀ مشایی3/5/1388)
4- فکر میکردم این کار باید انجام شود (حضور زنان در هیأت دولت) چون زنانِ شایستۀ فراوانی داریم که فرصت حضور در عرصۀ مدیریت کلان را پیدا نکرده اند. به نظرم رسید آن کسی که میتواند این راه را باز کند احمدینژاد است. (18/6/1388)
5-یک بندۀ خدایی در لبنان برای من تعریف کرد که همان شب که ما در بنتجبیل بودیم یک عدهای مردم از آن طرف به سمت مرز حرکت کرده بودند و وقتی از آنها پرسیده بودند که کجا میروید و چرا به سمت مرز حرکت میکنید گفته بودند که میخواهیم احمدینژاد را ببینیم. (26/7/1389)
6- روزی یکی از دوستان ما (این دوست ما جزء بعثه بود و هر سال به جهت کاری حج میرفت) آمده بود و خبر خوشی آورده بود، میگفت من به اسم تو! امسال ۵۰ نفر را شیعه کردم، خودش میگفت که همین استدلال ساده را میکردم که یک خط وجود داشته که رسیده به آمریکا و اسرائیل و جنایتکاران و مستکبران دنیا، و یک خط هم خط اهل بیت(ع) است که رسیده به امام خمینی(ره)، رهبری و احمدینژاد، حالا کدام را قبول داری؟ (27/12/1389)
7-رئیسجمهور را در ایران، خدا تعیین میکند. (24/10/1391) در جلسه نمایندگان آذربایجان شرقی.
همانطوری که میبینید، ادبیات آقای احمدینژاد از یک نوع تخیّل وتوهّم به ضمیمۀ سادهلوحی حکایت دارد. تصور کنید کسی که خود را در همه حوزهها کارشناس میداند، سخنانش مُلهَم و اطاعتش اطاعت خداست، هیچ فردی غیر از او حتی ولیفقیه با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشود، وقتی نامش به میان میآید مردم فوج فوج به تشیع روی میآورند و چون اشاره میکند باران از آسمان فرود میآید. از همه مهمتر از باطن افراد هم خبر دارد، نفخۀ الهی است و امام زمان (عج) هم برایش دعا میکند، آن وقت چه توقع بیجایی است که بیاید از مصوبات مجلس و احکام قوه قضائیه و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت پیروی کند؟ به قانون تن دهد؟ یا از متخصصان و کارشناسان دیگر مشورت بگیرد؟ اصلاً وزرا چه حقی دارند در مقابل یک همچون موجود مقدس و آسمانی، رأی مخالف داشته باشند؟!
این وضعیتی است که امروز، کشور و مردم ایران گرفتارش هستند و در واقع هشت سال است کشور با همین توهمات اداره می شود. چند روز پیش هم که به مجلس آمد، به جای گزارش کار و پاسخگو بودن، نمایندگان مردم را مورد سوال قرار داد و تازه برای رفع مشکلات کشور راهکارچهار گانه ارائه کردو بعد از هشت سال به سر خانه اول برگشت، گویا ایام انتخاباتی است و او قصد دارد باز هم نامزد انتخاباتی بشود.
البته در این ماجرا آنهایی باید پاسخگو باشند که این وضعیت را به وجود آوردند. به قول خودشان او را از استانداری اردبیل به شهرداری تهران کشاندند، بعد این مسئولیت خطیر را به دوش وی گذاشتند، آنگاه بدون این که ظرفیت و صلاحیت او را در نظر بگیرند یک سری معجرات و کرامات و اوصاف مستکننده برایش گفتند و گفتند ودر نهایت او را به چاه توهم وخیال پردازی انداختند.
حال چه باید کرد؟
1-این انقلابِ بزرگ الهی و نظام مقدس اسلامی، تحت رهبری امام خمینی (ره) بر اساس عقل، منطق، درایت و اعتدال که از سیره و سنت نبوی و علوی سرچشمه میگیرد، تاسیس شد. امروز نیز به رهبری آیتالله خامنهای (مدظله العالی) همان راه را در پیش گرفته است، بنابراین لازم است مدیران و مسئولان در ردههای مختلف، خود را از هر گونه اوهام و خیالپردازی ها مبرّا سازند و خودشان را با ارکان نظام هماهنگ کنند.
2- بنیانگذاران و تئوریسینهای این نهضت شخصیتهای بزرگی مانند: شهید بهشتی، شهید مطهری، امام موسی صدر، شهید باهنر و شهیدان زنده: خامنهای و هاشمیرفسنجانی بودند و هستند؛ اما در این هشت سال کسانی بر سر کار آمدند و برای انقلاب و مردم نسخه پیچیدند که اولاً از نظر شخصیتی ناشناخته وسطح پایین بودند. ثانیاً از حیث عقل نظری و عملی هم، چندان سنخیتی با مبانی این بزرگان نداشتند به همین خاطر آسیبهای جدی به کارآمدی نظام اسلامی وارد شد. باید ریشهها و اصالتها را حفظ کرد و نگذاشت سرنوشت نظام، انقلاب و مردم به دست دیگران بیوفتد. کسانی که خود در گودال توهمات گرفتارند، چگونه میتوانند دیگران را از چالۀ خیالپردازی برهانند؟
3-انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی، بهترین فرصت برای جبران هشت سال گذسته می باشد. امید است مردم مسلمان و متعهد ایران با حضور چشمگیر، این بار از آدمهای خیالپرداز و فرقههای متوهّم وغالی فاصله گیرند و به توصیه رهبر معظم انقلاب به کسانی رای دهند که صلاحیت لازم در قانون اساسی را داشته باشند، واقعا وابسته و دلبسته نظام و قانون اساسی باشند و مهمتر از همه توان انجام کارهای سنگین مدیریتی را هم داشته باشند.
4-فرمایشها و تاکیدهای رهبری در صورتی محقق خواهد شد که جناحها، گروهها و شخصیتها، به جای منافع زودگذر گروهی اولا به اصل نظام، انقلاب و مردم فکر کنند وثانیا افراطیون وفرصت طلبان را از اطراف خود پا سازی نمایند. عقلای قوم نیز مردم را در یابند تا یک فرد عاقل، صالح، صادق، کاردان، دلسوز، قوی و واقعاً خادم و خدمتگزار برای ریاست قوه مجریه انتخاب شود، آنگاه وی با درایت و مدیریت لازم، همه گروهها را زیر بال گرفته، مشکلات مردم و کشور را برطرف ساخته و به این نابسامانیها و سردرگمیها پایان دهد. به امید آن روز! والسلام