کسی نمیتواند منکر شود که وحدت و انسجام در هر جامعهای، عامل اقتدار، عزّت و سربلندی آن جامعه است و بیشک هرجا که همکاری و همدلی باشد شیطان در آنجا نفوذ کمتری دارد. بنابراین، مشی مسئولان و مدیران دلسوز همواره باید در مسیر وحدت و همدلی باشد و هرگاه این همدلی آسیب دید و کمرنگ شد، بر آنان فرض است که در تقویتش بکوشند و با کنار زدن عوامل تفرقه و تشتّت، افراد و جناحهایی را که در اندیشه رشد و بالندگی کشورند، به همدیگر نزدیک سازند.
و از همین رو است که در فضای کنونی کشور برخی از بزرگان و دلسوزان، که از وضعیت موجود رضایت چندانی ندارند، برای اصلاح مدیریت کشور، موضوع «وحدت ملی» را مطرح نموده و آن را از نیازهای اساسی و مناسبترین راه حل برای برون رفت از وضع فعلی میدانند و معتقدند با وحدت ملي و در سايه اتفاق كلمه، ميتوان از راه هاى سخت و دشوار عبور کرد. اينان در باره هدفشان از «وحدت ملی» می گویند:
* منظور، تشکیل دولت وحدت ملی است که میتواند گرهگشای مشکلات و معضلات کنونی جامعه باشد.
* وحدت ملی، یعنی در عین داشتن اختلافاتِ سلیقهای، در مورد منافع و مصالح نظام وحدت و هماهنگی ایجاد شود.
* استفاده از نیروهای معتدل هر دو جناح سیاسی، به نفع کشور است و تندروهای افراطی باید منزوی شوند و آنها که در صحنه سیاسی تجربه دارند، بیایند.
* با وحدت ملی، میتوان از ظرفیتهای نظام در مقابله با فشارها و توطئههای دشمن استفاده کرد.
* با اتحاد و همدلی میتوان بر تمام مشکلات کشور چیره شد.
* با همراهی و همگامی میتوان تمام تهدیدها را به فرصتی برای اعتلای نظام و شکوفایی اقتصاد تبدیل کرد و...
در مقابلِ منادیان و حامیان وحدت ملی، گروهی دیگر هستندکه درست به عکس آنان میاندیشند و نسبت به طراحان وحدت ملی و حتی خودِ وحدت ملی به دیده تردید مینگرند و با تمام توان به مصاف ایشان می روند:
در اینجا به چند مورد از اظهار نظرهای این گروه اشاره میکنیم:
* «طرح وحدت ملی صرفاً یک کادوی زیباست که برای فریب افکار عمومی ارائه شده است...»
* «... آنچه از ارائه طرح وحدت ملی برداشت میشود انتخاباتی بودن آن است ولی چنین طرحی به طور معمول در جوامعی مطرح میشود که بن بست سیاسی و انسداد به وجود آمده است...»
* «... برخی احزاب که پس از شکل گیری دولت نهم منافع خود را دست نیافتنی دیدهاند، تلاش دارند پروژه جنگ احزاب را با ایده دولت وحدت ملی عملیاتی کنند و در حقیقت دولت وحدت ملی نام مستعار جنگ احزاب است....»
* «... طرح دولت وحدت ملی مغایر با مصالح نظام است...»
* «... در کشورهایی که بحران به وجود میآید و نظام به بن بست میرسد، سیاسیون آن کشور بحث تأسیس دولت نجات ملی یا وحدت ملی را مطرح میکنند...»
* «... فواید این طرح (دولت وحدت ملی) برای کسانی است که اولاً جهت تنفس سیاسی به اکسیژن بیشتری نیاز داشته و ثانیاً برای بازگشت به قدرت، تحقق چنین ایدههایی را نزدیکترین دور برگردان سیاسی قلمداد میکنند...»
* «... طرح وحدت ملی ترفندی جدید برای رهایی سران فتنه از محاکمه است...»
* وحدت ملی برای کشورهایی مثل افغانستان و لبنان به کار می رود که اختلاف بین اقوام و طایفه های آن ها مبنایی است.
* واژه وحدت ملی، مانند آشتی ملی، دارای بار معنایی بالایی است که برای کشورهای از هم گسیخته و بحرانی استفاده می شود و اگر مراد از وحدت ملی استفاده از تمام ظرفیت ها باشد، باید از واژه های دیگری استفاده کرد. و....
هر انسانی از شنیدن حرفها و اظهار نظرهای گروه دوم؛ یعنی منتقدان و معترضان به طرح «دولت وحدت ملی»، در حیرت و شگفت می ماند؛ چرا که مصالح و منافع وحدت ملی به حدی روشن و واضح است که جای هیچگونه مغلطه کاری وسفسطه بازی باقی نمیگذارد؛ به طوری که در بدو نظر، تصور میرود همه گروهها و جریانها و تمام کسانی که دلسوز واقعی کشور و نظام اند، از چنین طرحی استقبال کرده و به آن روی خوش نشان دهند، اما متأسفانه برخلاف انتظار، همانگونه که ملاحظه کردید، گاهی بعضی از افراد و جریانها چنان مغرضانه برآن میتازند که فرصت هرگونه دفاع را از پیشنهاد دهندگان این طرح میگیرند!
البته روشن است که در فضای کنونی کشور، نان برخی از مخالفان وحدت ملی در اختلاف و تفرقه است وآنان نمیخواهند جامعه در فضای آرام به سر بَرَد. آنان گرچه خود را نزدیکترین افراد به رهبری نشان میدهند و دیگران را مخالف افکار و آرمانهای ولی فقیه میشمارند، اما در عمل بیش از دیگران به توصیههای معظم له کم توجهاند؛ چرا که نظر و خواست مقام معظم رهبری وحدت، یگانگی و وفاق بین گروهها و جریانات سیاسی است و بدیهی است اگر از میدان داری و یکه تازی افراطیون کاسته شود، وحدت ملی امری دست یافتنی و بسیار مفید و سودمند به حال مردم و کشور خواهد بود.
هر انسان منصفی با ملاحظه حرفهای مخالفان، به راحتی می فهمد که تعابیر مخالفان بیشتر آلوده به اغراض سیاسی و جناحی است وهیچ دلیل و برهانی پشتوانه آن نیست؛ مثلاً گفته شد:
1. «وحدت ملی برای کشورهایی مثل افغانستان و لبنان به کار می رود که اختلاف بین اقوام و طایفه های آن ها مبنایی است.»
2. «واژه وحدت ملی، مانند آشتی ملی، دارای بار معنایی بالایی است که برای کشورهای از هم گسیخته و بحرانی استفاده می شود و اگر مراد از وحدت ملی استفاده از تمام ظرفیت ها باشد، باید از واژه های دیگری استفاده کرد.»
3. آنچه از ارائه طرح وحدت ملی برداشت میشود انتخاباتی بودن آن است، ولی چنین طرحی به طور معمول در جوامعی مطرح میشود که بن بست سیاسی و انسداد به وجود آمده است.
4. در کشورهایی که بحران به وجود میآید و نظام به بن بست میرسد، سیاسیون آن کشور بحث تأسیس دولت نجات ملی یا وحدت ملی را مطرح میکنند.
در پاسخ این حضرات، به همین چهار مورد اکتفا می کنیم و از صاحبان این اظهارات می خواهیم به این پرسشهای ما پاسخ دهند:
اولاً: آیا «وحدت ملی» موضوع تازه ای است و نخستین بار حضرات آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری آن را طرح کرده اند؟ پاسخ شما یقینا مثبت نیست چرا که مقام معظم رهبری در دهه های هفتاد و هشتاد، در باره آن مکرر و با تأکید مطالبی بیان فرموده اند، با دقت و تأمل ملاحظه کنید:
«وحدت ملى، شعار اساسى و حياتى براى كشور ماست. مخاطب اين شعار هم افراد خاصى نيستند؛ همه هستند. آحاد مردم مسؤولند؛ بخصوص مسؤولان كشور، بيش از همه مسؤولند. سياستمداران و كسانى كه در صحنه سياست، حضور و فعاليت دارند، بسيار مسؤولند. وحدت ملى براى همه ملت، شعار بزرگى است.» (۱/1/1379)
«وحدت ملى، همان چيزى است كه مىتواند پشتوانه همه تلاشهاى دولتمردان و مسؤولان و مبارزان و دلسوزان اين كشور و اين انقلاب باشد. بدون وحدت ملى، اين كشور بزرگترين نيروى خود و مايه عظمت خودش را نخواهد داشت. مىبينيم كسانى تلاش مىكنند تا اين وحدت را خدشهدار كنند. يقيناً آنها دوستان اين ملت نيستند.» (۱/1/1379)
«وحدت ملى چگونه تأمين مىشود؟ يكى از عواملى كه وحدت ملى را تأمين مىكند، اين است كه آن كسانى كه سخنشان در ميان مردم، حوزهى تأثيرى دارد ـ يا مسؤولند، يا چهرهى موجّه دينىاند؛ چهرهى روحانىاند، چهرهى سياسىاند ـ در اظهارات خودشان كارى نكنند كه يك گروه و جناح از مردم، دلهايشان نسبت به ديگران چركين شود. فتنهانگيزى نكنند.» (1379/01/06)
«... اين نكته را هم به ملت عزيزمان و به مسؤولان محترم كشور و به جريانهاى سياسى عرض كنم: آن چيزى كه مىتواند جلوِ تهاجم گستاخانه آمريكا را بگيرد، فقط و فقط وحدت ملى و وحدت كلمه است...» (۱۳۸۱/۰۳/۱۴)
ثانیاً: در دهه های هفتاد و هشتاد، وقتی مقام معظم رهبری بر وحدت ملی تأکید فرمودند، به خاطر کدام دلایل زیر بود؟! آیا کشور ما مانند افغانستان و لبنان بود؟ آیا بن بست سیاسی و انسداد داشتیم؟ آیا بحران زده بودیم و نظام ما به بن بست رسیده بود؟
ثالثاً: آیا اینهمه ترس و وحشت از وحدت ملی بدان جهت نیست که برخی نگران اند مبادا با استقرار آن، موقعیت خود را از دست بدهند و به بعضی منصب ها راه نیابند؟!
رابعاً: از اظهارات آیت الله هاشمی رفسنجانی چنین بر می آید که هدف ایشان به وجود آوردن اتحاد و اتفاق میان عقلا و دلسوزان (و نه افراطیون) دو گروه اصولگرا و اصلاح طلب است تا از این راه، در مورد شخصیتی متعهد، مقتدر، باتجربه و مورد قبول هر دو جناح و طیف و مورد تأیید مقام معظم رهبری به توافق برسند و با رأیی قوی، دولتی کارآمد و مقتدر بر سر کار آید، که این، هم به نفع فرهنگ کشور است، هم به نفع اقتصاد و هم به نفع سیاست خارجی و تقویت امنیت ملی. حال چرا برخی فکر می کنند که آقای هاشمی هدفی غیر از این دارد؟!
و از همین رو است که در فضای کنونی کشور برخی از بزرگان و دلسوزان، که از وضعیت موجود رضایت چندانی ندارند، برای اصلاح مدیریت کشور، موضوع «وحدت ملی» را مطرح نموده و آن را از نیازهای اساسی و مناسبترین راه حل برای برون رفت از وضع فعلی میدانند و معتقدند با وحدت ملي و در سايه اتفاق كلمه، ميتوان از راه هاى سخت و دشوار عبور کرد. اينان در باره هدفشان از «وحدت ملی» می گویند:
* منظور، تشکیل دولت وحدت ملی است که میتواند گرهگشای مشکلات و معضلات کنونی جامعه باشد.
* وحدت ملی، یعنی در عین داشتن اختلافاتِ سلیقهای، در مورد منافع و مصالح نظام وحدت و هماهنگی ایجاد شود.
* استفاده از نیروهای معتدل هر دو جناح سیاسی، به نفع کشور است و تندروهای افراطی باید منزوی شوند و آنها که در صحنه سیاسی تجربه دارند، بیایند.
* با وحدت ملی، میتوان از ظرفیتهای نظام در مقابله با فشارها و توطئههای دشمن استفاده کرد.
* با اتحاد و همدلی میتوان بر تمام مشکلات کشور چیره شد.
* با همراهی و همگامی میتوان تمام تهدیدها را به فرصتی برای اعتلای نظام و شکوفایی اقتصاد تبدیل کرد و...
در مقابلِ منادیان و حامیان وحدت ملی، گروهی دیگر هستندکه درست به عکس آنان میاندیشند و نسبت به طراحان وحدت ملی و حتی خودِ وحدت ملی به دیده تردید مینگرند و با تمام توان به مصاف ایشان می روند:
در اینجا به چند مورد از اظهار نظرهای این گروه اشاره میکنیم:
* «طرح وحدت ملی صرفاً یک کادوی زیباست که برای فریب افکار عمومی ارائه شده است...»
* «... آنچه از ارائه طرح وحدت ملی برداشت میشود انتخاباتی بودن آن است ولی چنین طرحی به طور معمول در جوامعی مطرح میشود که بن بست سیاسی و انسداد به وجود آمده است...»
* «... برخی احزاب که پس از شکل گیری دولت نهم منافع خود را دست نیافتنی دیدهاند، تلاش دارند پروژه جنگ احزاب را با ایده دولت وحدت ملی عملیاتی کنند و در حقیقت دولت وحدت ملی نام مستعار جنگ احزاب است....»
* «... طرح دولت وحدت ملی مغایر با مصالح نظام است...»
* «... در کشورهایی که بحران به وجود میآید و نظام به بن بست میرسد، سیاسیون آن کشور بحث تأسیس دولت نجات ملی یا وحدت ملی را مطرح میکنند...»
* «... فواید این طرح (دولت وحدت ملی) برای کسانی است که اولاً جهت تنفس سیاسی به اکسیژن بیشتری نیاز داشته و ثانیاً برای بازگشت به قدرت، تحقق چنین ایدههایی را نزدیکترین دور برگردان سیاسی قلمداد میکنند...»
* «... طرح وحدت ملی ترفندی جدید برای رهایی سران فتنه از محاکمه است...»
* وحدت ملی برای کشورهایی مثل افغانستان و لبنان به کار می رود که اختلاف بین اقوام و طایفه های آن ها مبنایی است.
* واژه وحدت ملی، مانند آشتی ملی، دارای بار معنایی بالایی است که برای کشورهای از هم گسیخته و بحرانی استفاده می شود و اگر مراد از وحدت ملی استفاده از تمام ظرفیت ها باشد، باید از واژه های دیگری استفاده کرد. و....
هر انسانی از شنیدن حرفها و اظهار نظرهای گروه دوم؛ یعنی منتقدان و معترضان به طرح «دولت وحدت ملی»، در حیرت و شگفت می ماند؛ چرا که مصالح و منافع وحدت ملی به حدی روشن و واضح است که جای هیچگونه مغلطه کاری وسفسطه بازی باقی نمیگذارد؛ به طوری که در بدو نظر، تصور میرود همه گروهها و جریانها و تمام کسانی که دلسوز واقعی کشور و نظام اند، از چنین طرحی استقبال کرده و به آن روی خوش نشان دهند، اما متأسفانه برخلاف انتظار، همانگونه که ملاحظه کردید، گاهی بعضی از افراد و جریانها چنان مغرضانه برآن میتازند که فرصت هرگونه دفاع را از پیشنهاد دهندگان این طرح میگیرند!
البته روشن است که در فضای کنونی کشور، نان برخی از مخالفان وحدت ملی در اختلاف و تفرقه است وآنان نمیخواهند جامعه در فضای آرام به سر بَرَد. آنان گرچه خود را نزدیکترین افراد به رهبری نشان میدهند و دیگران را مخالف افکار و آرمانهای ولی فقیه میشمارند، اما در عمل بیش از دیگران به توصیههای معظم له کم توجهاند؛ چرا که نظر و خواست مقام معظم رهبری وحدت، یگانگی و وفاق بین گروهها و جریانات سیاسی است و بدیهی است اگر از میدان داری و یکه تازی افراطیون کاسته شود، وحدت ملی امری دست یافتنی و بسیار مفید و سودمند به حال مردم و کشور خواهد بود.
هر انسان منصفی با ملاحظه حرفهای مخالفان، به راحتی می فهمد که تعابیر مخالفان بیشتر آلوده به اغراض سیاسی و جناحی است وهیچ دلیل و برهانی پشتوانه آن نیست؛ مثلاً گفته شد:
1. «وحدت ملی برای کشورهایی مثل افغانستان و لبنان به کار می رود که اختلاف بین اقوام و طایفه های آن ها مبنایی است.»
2. «واژه وحدت ملی، مانند آشتی ملی، دارای بار معنایی بالایی است که برای کشورهای از هم گسیخته و بحرانی استفاده می شود و اگر مراد از وحدت ملی استفاده از تمام ظرفیت ها باشد، باید از واژه های دیگری استفاده کرد.»
3. آنچه از ارائه طرح وحدت ملی برداشت میشود انتخاباتی بودن آن است، ولی چنین طرحی به طور معمول در جوامعی مطرح میشود که بن بست سیاسی و انسداد به وجود آمده است.
4. در کشورهایی که بحران به وجود میآید و نظام به بن بست میرسد، سیاسیون آن کشور بحث تأسیس دولت نجات ملی یا وحدت ملی را مطرح میکنند.
در پاسخ این حضرات، به همین چهار مورد اکتفا می کنیم و از صاحبان این اظهارات می خواهیم به این پرسشهای ما پاسخ دهند:
اولاً: آیا «وحدت ملی» موضوع تازه ای است و نخستین بار حضرات آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری آن را طرح کرده اند؟ پاسخ شما یقینا مثبت نیست چرا که مقام معظم رهبری در دهه های هفتاد و هشتاد، در باره آن مکرر و با تأکید مطالبی بیان فرموده اند، با دقت و تأمل ملاحظه کنید:
«وحدت ملى، شعار اساسى و حياتى براى كشور ماست. مخاطب اين شعار هم افراد خاصى نيستند؛ همه هستند. آحاد مردم مسؤولند؛ بخصوص مسؤولان كشور، بيش از همه مسؤولند. سياستمداران و كسانى كه در صحنه سياست، حضور و فعاليت دارند، بسيار مسؤولند. وحدت ملى براى همه ملت، شعار بزرگى است.» (۱/1/1379)
«وحدت ملى، همان چيزى است كه مىتواند پشتوانه همه تلاشهاى دولتمردان و مسؤولان و مبارزان و دلسوزان اين كشور و اين انقلاب باشد. بدون وحدت ملى، اين كشور بزرگترين نيروى خود و مايه عظمت خودش را نخواهد داشت. مىبينيم كسانى تلاش مىكنند تا اين وحدت را خدشهدار كنند. يقيناً آنها دوستان اين ملت نيستند.» (۱/1/1379)
«وحدت ملى چگونه تأمين مىشود؟ يكى از عواملى كه وحدت ملى را تأمين مىكند، اين است كه آن كسانى كه سخنشان در ميان مردم، حوزهى تأثيرى دارد ـ يا مسؤولند، يا چهرهى موجّه دينىاند؛ چهرهى روحانىاند، چهرهى سياسىاند ـ در اظهارات خودشان كارى نكنند كه يك گروه و جناح از مردم، دلهايشان نسبت به ديگران چركين شود. فتنهانگيزى نكنند.» (1379/01/06)
«... اين نكته را هم به ملت عزيزمان و به مسؤولان محترم كشور و به جريانهاى سياسى عرض كنم: آن چيزى كه مىتواند جلوِ تهاجم گستاخانه آمريكا را بگيرد، فقط و فقط وحدت ملى و وحدت كلمه است...» (۱۳۸۱/۰۳/۱۴)
ثانیاً: در دهه های هفتاد و هشتاد، وقتی مقام معظم رهبری بر وحدت ملی تأکید فرمودند، به خاطر کدام دلایل زیر بود؟! آیا کشور ما مانند افغانستان و لبنان بود؟ آیا بن بست سیاسی و انسداد داشتیم؟ آیا بحران زده بودیم و نظام ما به بن بست رسیده بود؟
ثالثاً: آیا اینهمه ترس و وحشت از وحدت ملی بدان جهت نیست که برخی نگران اند مبادا با استقرار آن، موقعیت خود را از دست بدهند و به بعضی منصب ها راه نیابند؟!
رابعاً: از اظهارات آیت الله هاشمی رفسنجانی چنین بر می آید که هدف ایشان به وجود آوردن اتحاد و اتفاق میان عقلا و دلسوزان (و نه افراطیون) دو گروه اصولگرا و اصلاح طلب است تا از این راه، در مورد شخصیتی متعهد، مقتدر، باتجربه و مورد قبول هر دو جناح و طیف و مورد تأیید مقام معظم رهبری به توافق برسند و با رأیی قوی، دولتی کارآمد و مقتدر بر سر کار آید، که این، هم به نفع فرهنگ کشور است، هم به نفع اقتصاد و هم به نفع سیاست خارجی و تقویت امنیت ملی. حال چرا برخی فکر می کنند که آقای هاشمی هدفی غیر از این دارد؟!