بسمالله الرحمن الرحيم
در سالهاي آغازين دهه 40 كه نهضت امام خميني شروع شده بود، مأموران "ساواك" اعلاميههاي تندي عليه شخص امام خميني به در و ديوار مدرسه فيضيه و بعضي نقاط حساس شهر قم ميچسباندند تا به خيال خام خود، مردم را به امام بدبين كنند و اهداف رژيم فاسد شاه را به پيش ببرند. يكي از كارهاي طلاب انقلابي آن زمان، پاك كردن در و ديوار از اين اعلاميهها بود.
آيتالله حاج شيخ حسن صانعي، يار نزديك امام خميني كه اكنون عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است ميگويد يك روز صبح كه طبق عادت هر روز به بيت امام رفتم، اعلاميه بسيار تندي را كه پر از اهانت به امام بود ديدم كه روي در خانه امام چسبيده است. اعلاميه را كندم و با خودم به داخل خانه بردم و به امام نشان دادم و پرسيدم: آيا شما اين اعلاميه را ديده ايد؟ فرمودند: بله صبح زود كه از خانه بيرون رفته بودم آن را ديدم و خواندم. پرسيدم: پس چرا آن را پاره نكرديد؟ امام گفتند: چون اين اعلاميه نشانه زنده بودن ماست، اگر زنده نبوديم و خاصيتي نداشتيم كه اينهمه فحش به ما نميدادند...
حملات تندي كه اين روزها و اين ماهها و اين سالها به آيتالله هاشمي رفسنجاني ميشود، بهترين دليل بر زنده بودن اين يار امام و ستون انقلاب است. اگر او زنده و مؤثر نبود كه به او كاري نداشتند. كساني كه حمله كردن به آقاي هاشمي رفسنجاني را واجب ميدانند از او ميترسند و يكي از روشنترين دليل بر زنده بودن و تأثيرگذار بودن او آراء بالاي او در آخرين انتخابات خبرگان است كه بيش از نيم ميليون رأي بيشتر از نفر بعد از خود كه آن زمان رئيس مجلس خبرگان بود آورد. امروز هم بعد از آنهمه تخريب و سمپاشي كه در تاريخ دهههاي اخير بينظير است، اگر انتخاباتي با درجه سلامت و خلوص همان انتخابات برگزار شود، باز هم آقاي هاشمي رفسنجاني با تفاوت چشمگير درصدر فهرست قرار خواهد داشت. اين، همان تحقق وعده امام خميني است كه بعد از ترور آقاي هاشمي رفسنجاني توسط گروهك فرقان در بهار 1358 در پيامي به همين مناسبت فرمودند: هاشمي زنده است تا نهضت زنده است.
اينها به معناي بيعيب و نقص بودن آقاي هاشمي رفسنجاني نيست. از 14 معصوم كه بگذريم، همه جايزالخطا هستند و هيچ استثنائي وجود ندارد. آنچه مهم است و در ارزيابي شخصيت انسانها بايد معيار قرار بگيرد، جمع بندي نقاط قوت و ضعف آنهاست. آقاي هاشمي رفسنجاني، مجموعه ايست از يك عمر مبارزه، زندان، شكنجه، خدمت به اسلام، خدمت به كشور در مسئوليتهاي بالاي نظام جمهوري اسلامي، داشتن نقش عمده در پيروزي انقلاب، شكل گيري نظام جمهوري اسلامي، پيروزي ملت در دفاع مقدس، تأمين زيرساختهاي كشور بعد از 8 سال جنگ تحميلي و ويرانيهاي ناشي از آن، خدمت در جايگاه رياست مجلس، خدمت در جايگاه رياست جمهوري، خدمت در جايگاه رياست مجلس خبرگان رهبري و خدمت در جايگاه رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام. قطعاً در خلال اينهمه كار و تلاش، اشتباهات و ضعفهائي نيز وجود داشته كه بايد آنها را در كنار اين خدمات كم نظير قرار داد و جمع بندي كرد.
مردم، از شخصيت آقاي هاشمي رفسنجاني چنين تصويري در ذهن دارند كه به اهانتها و فحاشيهاي مخالفان بيمنطق اعتنا نميكنند و هرچه حملات به او بيشتر ميشود، علاقه مردم نيز به او افزايش مييابد. مخالفان، حق دارند از آقاي هاشمي و هر شخصيت ديگري انتقاد كنند اما نه شرعاً، نه قانوناً و نه اخلاقاً حق فحاشي و اهانت و ناسزاگوئي ندارند. اين روش، علاوه بر اينكه ناسپاسي نسبت به يكي از بزرگترين خادمان انقلاب و نظام و ملت است، به خود فحاشان و ناسزاگويان نيز لطمه وارد ميكند و دشمنان را هم به طمع مياندازد.
حمله به آقاي هاشمي رفسنجاني، يك طرح با دو لايه است. لايه پنهان اين طرح، به طراحان پشت پرده مربوط ميشود كه در صدد بسط قدرت خود هستند و آقاي هاشمي رفسنجاني را مانع خودكامگيهاي خود ميدانند و لايه ظاهري همين است كه توسط عوامل آنها در قالبهاي سخنراني، مقاله، شعار و... به اجرا در ميآيد. به عوامل اجرائي نبايد اعتنا كرد، زيرا آنها سفارشي عمل ميكنند و اصولاً از خودشان اختياري ندارند. البته اين واقعيت را نميتوان كتمان كرد كه دل هر انسان منصفي براي اين افراد كه آلت فعل آن لايه پنهان ميشوندميسوزد، زيرا در خوشبينانهترين حالت، فريب عناصري را خوردهاند كه به نام مقدسات و به بهانه حفظ نظام و تقويت انقلاب، آنها را به صحنه فحاشي و اهانت كردن به يكي از اركان انقلاب و نظام ميفرستند و آنها نيز همين كار را ميكنند بدون آنكه بفهمند درحال تيشه زدن به ريشه انقلاب و نظام هستند. اين افراد كافي است هر بار كه ميخواهند به سفارش عناصر لايه پنهان، به وظيفه فحاشي عمل كنند، قبل از اقدام، به اين فراز از بيانات رهبر معظم انقلاب درباره آقاي هاشمي رفسنجاني كه در خطبه نماز جمعه 29 خرداد 1388 گفتند مراجعه كنند و سپس به اين سؤال اساسي جواب بدهند كه آيا واقعاً اين فحاشيها با نقطه نظرات رهبري درباره آقاي هاشمي رفسنجاني منطبق است و آنها ميتوانند خود را پيرو ولايت فقيه بدانند؟ توصيف رهبر انقلاب درباره آقاي هاشمي رفسنجاني اينست:
"آقاي هاشمي را همه ميشناسند. من شناختم از ايشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئوليتهاي بعد از انقلاب نيست. من از سال 1336 يعني 52 سال قبل ايشان را از نزديك ميشناسم. آقاي هاشمي از اصليترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزين جدي و پيگير قبل از انقلاب بود. بعد از پيروزي انقلاب از مؤثرترين شخصيتهاي جمهوري اسلامي در كنار امام بود. بعد از رحلت امام هم در كنار رهبري تا امروز. بارها اين مرد تا مرز شهادت پيش رفته است. قبل از انقلاب، اموال خود را صرف انقلاب ميكرد، به مبارزين ميداد. اينها را خوبست كه جوانان بدانند. بعد از انقلاب ايشان مسئوليتهاي زيادي داشت. هشت سال رئيسجمهور بود، قبلش رئيس مجلس بود، بعد مسئوليتهاي ديگري داشت و در طول اين مدت هيچ موردي را سراغ نداريم كه ايشان براي خودش يك اندوختهاي از اين انقلاب درست كرده باشد. اينها حقايقي است كه بايد دانست. در حساسترين مقاطع، ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده و من البته در موارد مختلفي با آقاي هاشمي اختلاف نظر دارم، طبيعي هم هست در مسائل گوناگون ولي مردم نبايد دچار توهم شوند و چيز ديگري فكر كنند."
كساني كه مدعي پيروي از ولايت فقيه هستند، بايد از اين زاويه به آقاي هاشمي رفسنجاني نگاه كنند، نه آنگونه كه خود مايل هستند حتي اگر صد درصد برخلاف نظر و روش ولي فقيه زمان باشد. صاحبان قلمها و زبانهائي كه در سالهاي اخير به بهانههاي مختلف هرچه خواستند عليه آقاي هاشمي رفسنجاني نوشتند و گفتند و در عين حال مدعي پيروي از ولايت فقيه هستند، آيا از خود پرسيدهاند كه نوشتهها و گفته هايشان چقدر با نقطه نظرات صريح و شفاف رهبري درباره ايشان منطبق است؟ اين سؤال را از باب دلسوزي براي خود اين افراد مطرح ميكنيم نه براي دفاع از آقاي هاشمي رفسنجاني.
اكنون شرايط كشور به دليل عملكردهاي غيرقابل دفاع همين گروه فحاشان بگونه ايست كه آنها به هر كس فحش بدهند و با هركس مخالفت كنند محبوبيت او در ميان مردم افزايش مييابد و همين واقعيت تلخ مايه تأسف شديد است. چرا كار را به جائي رسانده ايد كه مردم به شما اعتماد نداشته باشند و هرچه ميگوئيد و مينويسيد عكس آن را بپذيرند؟ آيا از اينكه اين كار شما باعث شادي دشمنان انقلاب و نظام شده است نگران نيستيد؟ از اينكه بيگانگان، ناسزاهاي شما را با خوشحالي نقل ميكنند و براي شما كف ميزنند، نبايد خود را سرزنش نمائيد و در روش خود تجديدنظر كنيد؟ به اين دو سه سؤال اخير بايد عناصر لايه پنهان جواب بدهند كه طراح ماجرا هستند و براي تحكيم قدرت خود تلاش ميكنند و از افراد لايه ظاهري به صورت ابزاري استفاده مينمايند.
يكي از ابزارهاي مورد استفاده فحاشان "نامه بدون سلام و والسلام" آقاي هاشمي رفسنجاني به رهبري در روزهاي قبل از انتخابات 88 و بعد از مناظره سرتا پا توهين و افتراي آن زمان است. با اين عوام فريبيها شايد بتوان چند نفر ساده لوح را جذب كرد، ولي مردم را براي هميشه نميتوان با چنين ابزارهاي زنگ زدهاي سرگرم نگهداشت. با يك مراجعه ساده به صحيفه امام، مشخص ميشود كه در مكاتبات متعدد امام خميني با مراجع تقليد و سران كشورها، بارها از سلام اول نامه و والسلام آخر نامه خبري نيست. براي نمونه اين موارد را نگاه كنيد (پاسخ امام به آيتالله العظمي خوئي - 5 بهمن 1358، پاسخ امام به آيتالله العظمي سيد عبدالله شيرازي - 7 بهمن 1358، نامه امام به برادر بزرگ و بسيار مورد احترام خود آيتالله پسنديده - 3 بهمن 1358، پيام امام به شاذلي بن جديد رئيسجمهور وقت الجزاير - 10 بهمن 1358، نامه امام به حافظ اسد رئيسجمهور وقت سوريه - 30 بهمن 1358 همگي جلد 12 صحيفه امام). ضمناً خوبست به نامه بيسلام رهبر معظم انقلاب كه به همراه حضرات آيات بهشتي، موسوي اردبيلي، هاشمي رفسنجاني و شهيد باهنر در تاريخ 28/11/58 به امام خميني نوشتند نيز نگاهي بياندازيد و ببينيد كه نامه بيسلام يك امر طبيعي است ولي فحاشان به بهانه فقدان سلام و والسلام در نامه آقاي هاشمي رفسنجاني چه عوام فريبيهائي به راه انداختهاند.
نكته مهمتر اينكه فحاشان، نامه آقاي هاشمي رفسنجاني را سرآغاز فتنه ميدانند درحالي كه اين نامه هشداري بود درباره محتواي مناظرهاي كه رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز جمعه 29 خرداد 88 درباره عيوب آن تصريح كردند: "در مواردي انسان ميديد كه در اين مناظرهها جنبه منطقي مناظره ضعيف ميشد، جنبه احساساتي و عصبي پيدا ميشد جنبه تخريبي غلبه پيدا ميكرد. سياه نمائي وضع موجود به شكل افراطي ديده شد، سياه نمائي دورههاي گذشته هم در اين مناظرهها مشاهده شد، هر دو بد بود. اتهاماتي مطرح شد كه در جائي اثبات نشد، به شايعات تكيه شد. احياناً بيانصافيهائي ديده شد، هم بيانصافي نسبت به اين دولت با اينهمه حجم خدمت و هم بيانصافي نسبت به دولتهاي گذشته و دوران 30 ساله." (خطبه نماز جمعه 29 خرداد 1388).
آنچه در نامه آقاي هاشمي رفسنجاني به رهبري آمد، هشدار درباره عواقب همين بيانصافيها و زير سؤال بردن خدمات 30 ساله و متهم كردن بزرگان نظام بود. بنابر اين، اگر كسي درصدد پيدا كردن عوامل فتنه است بايد در همين اتهامات آن را جستجو كند.
مدعيان پيروي از ولايت، عليرغم تصريح رهبر معظم انقلاب به پاك بودن آقاي هاشمي رفسنجاني از نظر مسائل مالي و تأكيد بر اين نكته مهم كه "... قبل از انقلاب اموال خود را صرف انقلاب ميكرد، به مبارزين ميداد... بعد از انقلاب، ايشان مسئوليتهاي زيادي داشت... و در طول اين مدت هيچ سراغ نداريم كه ايشان براي خودش يك اندوختهاي از اين انقلاب درست كرده باشد" (خطبه نماز جمعه 29 خرداد 88) با ناديده گرفتن اين شهادت صريح و شفاف، ايشان را همچنان به ثروت اندوزي متهم ميكنند و در ماجراي وثيقهگذاري براي آزادي مهدي هاشمي بدون آنكه تحقيق كنند و اطلاعات صحيح به دست آورند در رسانههاي وابسته به خود فضاسازي كردند كه بفرمائيد اينهم شاهد زنده كه آقاي هاشمي رفسنجاني در تهران ملك ده ميليارد توماني دارد و يك سند ملك با اين قيمت به وثيقه گذاشته است! درحالي كه اولاً يك سند نبود و 8 سند بود، ثانياً اين اسناد، مربوط به ملكي بودند كه قبل از انقلاب خانه آقاي هاشمي در آن بود و در آن خانه توسط گروهك فرقان ترور شد و تا مرز شهادت پيش رفت و ثالثاً چون به توصيه مسئولان امنيتي، ديگر نميتوانست در آن خانه سكونت داشته باشد آن را به فرزندان و بستگان خود بخشيد و آنها 8 آپارتمان در آن ساختند و اكنون اسناد آنها را كه به نام خودشان است وثيقه گذاشتهاند و خود آقاي هاشمي رفسنجاني در خانهاي استيجاري در جماران سكونت دارند. آيا با داستان سرائيهاي مخالفان در موضوع وثيقه، به ياد ماجراي دختران مغاويه نميافتيد؟
در اين ميان، آنچه مايه تأسف است بيتفاوتي و بيعملي هيأت رئيسه مجلس شوراي اسلامي در برابر نطقهاي سراسر تهمت و افترا در صحن علني است. علاوه بر هيأت رئيسه مجلس، شخص رئيس مجلس بايد به اين سؤال مهم پاسخ بدهد كه چرا اجازه ميدهند صحن علني مجلس محل انتشار تهمت و افترا و نسبتهاي ناروا و دروغ پراكني عليه بزرگان نظام باشد؟ اين كارها به اعتبار مجلس لطمه ميزند. مجلس كه به فرموده امام خميني بايد در رأس امور باشد، هنگامي ميتواند چنين جايگاهي داشته باشد كه مظهر اخلاق و انصاف و رعايت موازين شرع و قانون باشد. رئيس و اعضاي هيأت رئيسه مجلس در حفظ اين جايگاه مسئولند و نبايد اجازه بدهند مدعيان انقلاب كه عمدتاً انقلاب نديدههاي نشسته بر سر سفره انقلاب هستند به بهانه دفاع از انقلاب، اصيلترين پايههاي نظام و انقلاب را به باد تهمت بگيرند و كساني كه خود سوءسابقه و پرونده دارند براي دستگاه قضائي تكليف تعيين كنند و براي اين و آن حكم صادر نمايند. شما مديران مجلس بايد بدانيد كه بزرگاني همچون آيتالله هاشمي رفسنجاني به حمايت شما نياز ندارند، اين خود شما هستيد كه بايد به وظيفه حراست از اركان انقلاب و نظام كه بر دوشتان سنگيني ميكند عمل كنيد.
عقلاي مجلس براي صيانت از اين سنگر مهم كه خانه ملت است تدبيري بيانديشند و كاري نكنند كه مصداق اين بيت حافظ شوند كه فرمود: يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد - آنكه يوسف به زرناسره بفروخته بود.
منبع روزنامه جمهوري اسلامي
در سالهاي آغازين دهه 40 كه نهضت امام خميني شروع شده بود، مأموران "ساواك" اعلاميههاي تندي عليه شخص امام خميني به در و ديوار مدرسه فيضيه و بعضي نقاط حساس شهر قم ميچسباندند تا به خيال خام خود، مردم را به امام بدبين كنند و اهداف رژيم فاسد شاه را به پيش ببرند. يكي از كارهاي طلاب انقلابي آن زمان، پاك كردن در و ديوار از اين اعلاميهها بود.
آيتالله حاج شيخ حسن صانعي، يار نزديك امام خميني كه اكنون عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است ميگويد يك روز صبح كه طبق عادت هر روز به بيت امام رفتم، اعلاميه بسيار تندي را كه پر از اهانت به امام بود ديدم كه روي در خانه امام چسبيده است. اعلاميه را كندم و با خودم به داخل خانه بردم و به امام نشان دادم و پرسيدم: آيا شما اين اعلاميه را ديده ايد؟ فرمودند: بله صبح زود كه از خانه بيرون رفته بودم آن را ديدم و خواندم. پرسيدم: پس چرا آن را پاره نكرديد؟ امام گفتند: چون اين اعلاميه نشانه زنده بودن ماست، اگر زنده نبوديم و خاصيتي نداشتيم كه اينهمه فحش به ما نميدادند...
حملات تندي كه اين روزها و اين ماهها و اين سالها به آيتالله هاشمي رفسنجاني ميشود، بهترين دليل بر زنده بودن اين يار امام و ستون انقلاب است. اگر او زنده و مؤثر نبود كه به او كاري نداشتند. كساني كه حمله كردن به آقاي هاشمي رفسنجاني را واجب ميدانند از او ميترسند و يكي از روشنترين دليل بر زنده بودن و تأثيرگذار بودن او آراء بالاي او در آخرين انتخابات خبرگان است كه بيش از نيم ميليون رأي بيشتر از نفر بعد از خود كه آن زمان رئيس مجلس خبرگان بود آورد. امروز هم بعد از آنهمه تخريب و سمپاشي كه در تاريخ دهههاي اخير بينظير است، اگر انتخاباتي با درجه سلامت و خلوص همان انتخابات برگزار شود، باز هم آقاي هاشمي رفسنجاني با تفاوت چشمگير درصدر فهرست قرار خواهد داشت. اين، همان تحقق وعده امام خميني است كه بعد از ترور آقاي هاشمي رفسنجاني توسط گروهك فرقان در بهار 1358 در پيامي به همين مناسبت فرمودند: هاشمي زنده است تا نهضت زنده است.
اينها به معناي بيعيب و نقص بودن آقاي هاشمي رفسنجاني نيست. از 14 معصوم كه بگذريم، همه جايزالخطا هستند و هيچ استثنائي وجود ندارد. آنچه مهم است و در ارزيابي شخصيت انسانها بايد معيار قرار بگيرد، جمع بندي نقاط قوت و ضعف آنهاست. آقاي هاشمي رفسنجاني، مجموعه ايست از يك عمر مبارزه، زندان، شكنجه، خدمت به اسلام، خدمت به كشور در مسئوليتهاي بالاي نظام جمهوري اسلامي، داشتن نقش عمده در پيروزي انقلاب، شكل گيري نظام جمهوري اسلامي، پيروزي ملت در دفاع مقدس، تأمين زيرساختهاي كشور بعد از 8 سال جنگ تحميلي و ويرانيهاي ناشي از آن، خدمت در جايگاه رياست مجلس، خدمت در جايگاه رياست جمهوري، خدمت در جايگاه رياست مجلس خبرگان رهبري و خدمت در جايگاه رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام. قطعاً در خلال اينهمه كار و تلاش، اشتباهات و ضعفهائي نيز وجود داشته كه بايد آنها را در كنار اين خدمات كم نظير قرار داد و جمع بندي كرد.
مردم، از شخصيت آقاي هاشمي رفسنجاني چنين تصويري در ذهن دارند كه به اهانتها و فحاشيهاي مخالفان بيمنطق اعتنا نميكنند و هرچه حملات به او بيشتر ميشود، علاقه مردم نيز به او افزايش مييابد. مخالفان، حق دارند از آقاي هاشمي و هر شخصيت ديگري انتقاد كنند اما نه شرعاً، نه قانوناً و نه اخلاقاً حق فحاشي و اهانت و ناسزاگوئي ندارند. اين روش، علاوه بر اينكه ناسپاسي نسبت به يكي از بزرگترين خادمان انقلاب و نظام و ملت است، به خود فحاشان و ناسزاگويان نيز لطمه وارد ميكند و دشمنان را هم به طمع مياندازد.
حمله به آقاي هاشمي رفسنجاني، يك طرح با دو لايه است. لايه پنهان اين طرح، به طراحان پشت پرده مربوط ميشود كه در صدد بسط قدرت خود هستند و آقاي هاشمي رفسنجاني را مانع خودكامگيهاي خود ميدانند و لايه ظاهري همين است كه توسط عوامل آنها در قالبهاي سخنراني، مقاله، شعار و... به اجرا در ميآيد. به عوامل اجرائي نبايد اعتنا كرد، زيرا آنها سفارشي عمل ميكنند و اصولاً از خودشان اختياري ندارند. البته اين واقعيت را نميتوان كتمان كرد كه دل هر انسان منصفي براي اين افراد كه آلت فعل آن لايه پنهان ميشوندميسوزد، زيرا در خوشبينانهترين حالت، فريب عناصري را خوردهاند كه به نام مقدسات و به بهانه حفظ نظام و تقويت انقلاب، آنها را به صحنه فحاشي و اهانت كردن به يكي از اركان انقلاب و نظام ميفرستند و آنها نيز همين كار را ميكنند بدون آنكه بفهمند درحال تيشه زدن به ريشه انقلاب و نظام هستند. اين افراد كافي است هر بار كه ميخواهند به سفارش عناصر لايه پنهان، به وظيفه فحاشي عمل كنند، قبل از اقدام، به اين فراز از بيانات رهبر معظم انقلاب درباره آقاي هاشمي رفسنجاني كه در خطبه نماز جمعه 29 خرداد 1388 گفتند مراجعه كنند و سپس به اين سؤال اساسي جواب بدهند كه آيا واقعاً اين فحاشيها با نقطه نظرات رهبري درباره آقاي هاشمي رفسنجاني منطبق است و آنها ميتوانند خود را پيرو ولايت فقيه بدانند؟ توصيف رهبر انقلاب درباره آقاي هاشمي رفسنجاني اينست:
"آقاي هاشمي را همه ميشناسند. من شناختم از ايشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئوليتهاي بعد از انقلاب نيست. من از سال 1336 يعني 52 سال قبل ايشان را از نزديك ميشناسم. آقاي هاشمي از اصليترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزين جدي و پيگير قبل از انقلاب بود. بعد از پيروزي انقلاب از مؤثرترين شخصيتهاي جمهوري اسلامي در كنار امام بود. بعد از رحلت امام هم در كنار رهبري تا امروز. بارها اين مرد تا مرز شهادت پيش رفته است. قبل از انقلاب، اموال خود را صرف انقلاب ميكرد، به مبارزين ميداد. اينها را خوبست كه جوانان بدانند. بعد از انقلاب ايشان مسئوليتهاي زيادي داشت. هشت سال رئيسجمهور بود، قبلش رئيس مجلس بود، بعد مسئوليتهاي ديگري داشت و در طول اين مدت هيچ موردي را سراغ نداريم كه ايشان براي خودش يك اندوختهاي از اين انقلاب درست كرده باشد. اينها حقايقي است كه بايد دانست. در حساسترين مقاطع، ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده و من البته در موارد مختلفي با آقاي هاشمي اختلاف نظر دارم، طبيعي هم هست در مسائل گوناگون ولي مردم نبايد دچار توهم شوند و چيز ديگري فكر كنند."
كساني كه مدعي پيروي از ولايت فقيه هستند، بايد از اين زاويه به آقاي هاشمي رفسنجاني نگاه كنند، نه آنگونه كه خود مايل هستند حتي اگر صد درصد برخلاف نظر و روش ولي فقيه زمان باشد. صاحبان قلمها و زبانهائي كه در سالهاي اخير به بهانههاي مختلف هرچه خواستند عليه آقاي هاشمي رفسنجاني نوشتند و گفتند و در عين حال مدعي پيروي از ولايت فقيه هستند، آيا از خود پرسيدهاند كه نوشتهها و گفته هايشان چقدر با نقطه نظرات صريح و شفاف رهبري درباره ايشان منطبق است؟ اين سؤال را از باب دلسوزي براي خود اين افراد مطرح ميكنيم نه براي دفاع از آقاي هاشمي رفسنجاني.
اكنون شرايط كشور به دليل عملكردهاي غيرقابل دفاع همين گروه فحاشان بگونه ايست كه آنها به هر كس فحش بدهند و با هركس مخالفت كنند محبوبيت او در ميان مردم افزايش مييابد و همين واقعيت تلخ مايه تأسف شديد است. چرا كار را به جائي رسانده ايد كه مردم به شما اعتماد نداشته باشند و هرچه ميگوئيد و مينويسيد عكس آن را بپذيرند؟ آيا از اينكه اين كار شما باعث شادي دشمنان انقلاب و نظام شده است نگران نيستيد؟ از اينكه بيگانگان، ناسزاهاي شما را با خوشحالي نقل ميكنند و براي شما كف ميزنند، نبايد خود را سرزنش نمائيد و در روش خود تجديدنظر كنيد؟ به اين دو سه سؤال اخير بايد عناصر لايه پنهان جواب بدهند كه طراح ماجرا هستند و براي تحكيم قدرت خود تلاش ميكنند و از افراد لايه ظاهري به صورت ابزاري استفاده مينمايند.
يكي از ابزارهاي مورد استفاده فحاشان "نامه بدون سلام و والسلام" آقاي هاشمي رفسنجاني به رهبري در روزهاي قبل از انتخابات 88 و بعد از مناظره سرتا پا توهين و افتراي آن زمان است. با اين عوام فريبيها شايد بتوان چند نفر ساده لوح را جذب كرد، ولي مردم را براي هميشه نميتوان با چنين ابزارهاي زنگ زدهاي سرگرم نگهداشت. با يك مراجعه ساده به صحيفه امام، مشخص ميشود كه در مكاتبات متعدد امام خميني با مراجع تقليد و سران كشورها، بارها از سلام اول نامه و والسلام آخر نامه خبري نيست. براي نمونه اين موارد را نگاه كنيد (پاسخ امام به آيتالله العظمي خوئي - 5 بهمن 1358، پاسخ امام به آيتالله العظمي سيد عبدالله شيرازي - 7 بهمن 1358، نامه امام به برادر بزرگ و بسيار مورد احترام خود آيتالله پسنديده - 3 بهمن 1358، پيام امام به شاذلي بن جديد رئيسجمهور وقت الجزاير - 10 بهمن 1358، نامه امام به حافظ اسد رئيسجمهور وقت سوريه - 30 بهمن 1358 همگي جلد 12 صحيفه امام). ضمناً خوبست به نامه بيسلام رهبر معظم انقلاب كه به همراه حضرات آيات بهشتي، موسوي اردبيلي، هاشمي رفسنجاني و شهيد باهنر در تاريخ 28/11/58 به امام خميني نوشتند نيز نگاهي بياندازيد و ببينيد كه نامه بيسلام يك امر طبيعي است ولي فحاشان به بهانه فقدان سلام و والسلام در نامه آقاي هاشمي رفسنجاني چه عوام فريبيهائي به راه انداختهاند.
نكته مهمتر اينكه فحاشان، نامه آقاي هاشمي رفسنجاني را سرآغاز فتنه ميدانند درحالي كه اين نامه هشداري بود درباره محتواي مناظرهاي كه رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز جمعه 29 خرداد 88 درباره عيوب آن تصريح كردند: "در مواردي انسان ميديد كه در اين مناظرهها جنبه منطقي مناظره ضعيف ميشد، جنبه احساساتي و عصبي پيدا ميشد جنبه تخريبي غلبه پيدا ميكرد. سياه نمائي وضع موجود به شكل افراطي ديده شد، سياه نمائي دورههاي گذشته هم در اين مناظرهها مشاهده شد، هر دو بد بود. اتهاماتي مطرح شد كه در جائي اثبات نشد، به شايعات تكيه شد. احياناً بيانصافيهائي ديده شد، هم بيانصافي نسبت به اين دولت با اينهمه حجم خدمت و هم بيانصافي نسبت به دولتهاي گذشته و دوران 30 ساله." (خطبه نماز جمعه 29 خرداد 1388).
آنچه در نامه آقاي هاشمي رفسنجاني به رهبري آمد، هشدار درباره عواقب همين بيانصافيها و زير سؤال بردن خدمات 30 ساله و متهم كردن بزرگان نظام بود. بنابر اين، اگر كسي درصدد پيدا كردن عوامل فتنه است بايد در همين اتهامات آن را جستجو كند.
مدعيان پيروي از ولايت، عليرغم تصريح رهبر معظم انقلاب به پاك بودن آقاي هاشمي رفسنجاني از نظر مسائل مالي و تأكيد بر اين نكته مهم كه "... قبل از انقلاب اموال خود را صرف انقلاب ميكرد، به مبارزين ميداد... بعد از انقلاب، ايشان مسئوليتهاي زيادي داشت... و در طول اين مدت هيچ سراغ نداريم كه ايشان براي خودش يك اندوختهاي از اين انقلاب درست كرده باشد" (خطبه نماز جمعه 29 خرداد 88) با ناديده گرفتن اين شهادت صريح و شفاف، ايشان را همچنان به ثروت اندوزي متهم ميكنند و در ماجراي وثيقهگذاري براي آزادي مهدي هاشمي بدون آنكه تحقيق كنند و اطلاعات صحيح به دست آورند در رسانههاي وابسته به خود فضاسازي كردند كه بفرمائيد اينهم شاهد زنده كه آقاي هاشمي رفسنجاني در تهران ملك ده ميليارد توماني دارد و يك سند ملك با اين قيمت به وثيقه گذاشته است! درحالي كه اولاً يك سند نبود و 8 سند بود، ثانياً اين اسناد، مربوط به ملكي بودند كه قبل از انقلاب خانه آقاي هاشمي در آن بود و در آن خانه توسط گروهك فرقان ترور شد و تا مرز شهادت پيش رفت و ثالثاً چون به توصيه مسئولان امنيتي، ديگر نميتوانست در آن خانه سكونت داشته باشد آن را به فرزندان و بستگان خود بخشيد و آنها 8 آپارتمان در آن ساختند و اكنون اسناد آنها را كه به نام خودشان است وثيقه گذاشتهاند و خود آقاي هاشمي رفسنجاني در خانهاي استيجاري در جماران سكونت دارند. آيا با داستان سرائيهاي مخالفان در موضوع وثيقه، به ياد ماجراي دختران مغاويه نميافتيد؟
در اين ميان، آنچه مايه تأسف است بيتفاوتي و بيعملي هيأت رئيسه مجلس شوراي اسلامي در برابر نطقهاي سراسر تهمت و افترا در صحن علني است. علاوه بر هيأت رئيسه مجلس، شخص رئيس مجلس بايد به اين سؤال مهم پاسخ بدهد كه چرا اجازه ميدهند صحن علني مجلس محل انتشار تهمت و افترا و نسبتهاي ناروا و دروغ پراكني عليه بزرگان نظام باشد؟ اين كارها به اعتبار مجلس لطمه ميزند. مجلس كه به فرموده امام خميني بايد در رأس امور باشد، هنگامي ميتواند چنين جايگاهي داشته باشد كه مظهر اخلاق و انصاف و رعايت موازين شرع و قانون باشد. رئيس و اعضاي هيأت رئيسه مجلس در حفظ اين جايگاه مسئولند و نبايد اجازه بدهند مدعيان انقلاب كه عمدتاً انقلاب نديدههاي نشسته بر سر سفره انقلاب هستند به بهانه دفاع از انقلاب، اصيلترين پايههاي نظام و انقلاب را به باد تهمت بگيرند و كساني كه خود سوءسابقه و پرونده دارند براي دستگاه قضائي تكليف تعيين كنند و براي اين و آن حكم صادر نمايند. شما مديران مجلس بايد بدانيد كه بزرگاني همچون آيتالله هاشمي رفسنجاني به حمايت شما نياز ندارند، اين خود شما هستيد كه بايد به وظيفه حراست از اركان انقلاب و نظام كه بر دوشتان سنگيني ميكند عمل كنيد.
عقلاي مجلس براي صيانت از اين سنگر مهم كه خانه ملت است تدبيري بيانديشند و كاري نكنند كه مصداق اين بيت حافظ شوند كه فرمود: يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد - آنكه يوسف به زرناسره بفروخته بود.
منبع روزنامه جمهوري اسلامي