علی ورسه ای - varsee.persianblog.ir
رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنهای، صبح روز سه شنبه، نوزدهم دی ماه، در جمع هزاران تن از مردم قم، ضمن تمجید از ایستادگی و هوشیاری کامل آنان در مقابل طرحها، روشها و حرکات دشمن، بویژه در قبال انتخابات خرداد آینده، توصیههای مهمی را درباره وظایف مسئولان، رسانهها، مردم و کسانی که قصد نامزدی در این انتخابات را دارند بیان کردند.
معظم له در این دیدار، همچنین با تذکر به کسانی که بطور مکرر خواستار برگزاری انتخابات آزاد میشوند، افزودند: «معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد، مگر بیش از سی انتخاباتِ سه دهه اخیر آزاد نبوده است؟ در کدام کشور انتخابات از ایران آزادتر است؟ مراقب باشید این حرفهای شما مردم را از انتخابات مأیوس نکند.»
روشن است که در بیانات مقام معظم رهبری، فردی خاص مد نظر نبوده و به شخص خاصی اشاره نشده است، بلکه همه کسانی که بدون توجه به سوء استفاده دشمن و مأیوس شدن مردم از انتخابات، مطالبی بر زبان جاری میکنند و یا در نوشتهها و تحلیلهای خود، نظری میدهند که زمینه سوء استفاده را به وجود میآورد، مخاطب معظم له هستند.
اما در چند روز گذشته شاهد بودیم که این بار نیز مانند همیشه، به دنبال اظهارات مقام معظم رهبری، برخی فضا سازان که برای چنین موقعیتی لحظه شماری میکنند و مترصد فرصتاند تا توپخانههای تخریب را فعال کنند، لولههای توپها را به سوی آیت الله هاشمی رفسنجانی گرفته، اجرای آتش کردند و هر کدام از آنان با استفاده از تعابیر کوبنده، کوشیدند گوی سبقت را از دیگری بربایند.
در این میان، لحن خطیب محترم جمعه تهران صراحت و تندی بیشتر و گزندگی شدیدتری داشت. ایشان اظهار داشتند:
«شکست خوردههای سیاسی این روزها صحبت از انتخابات آزاد میکنند و یکی از آنها که از همه گردن کلفتتر است مدتها قبل این موضوع را مطرح کرده و بقیه هم پشت سر او این خط را دنبال کردند. در خارج هم منافقین و سلطنت طلبها این حرف را میزنند و اعتقاد دارند که با انتخابات آزاد میتوانند انقلاب اسلامی را براندازند.»
وی همچنین افزود:
«کسانی که خود را مرد سیاست میدانند و نقش بالایی در حکومت داشتند، آیا خجالت نمیکشند که حرف دشمنان خارجی نظام را میزنند و حرف بیگانگان را تکرار میکنند؟»
در اینجا چند پرسش به ذهن میرسد که لازم است از ایشان، به عنوان دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران، مطرح کنیم:
* چرا ایشان نوک پیکان حمله را تنها به سوی آقای هاشمی رفسنجانی گرفتند، از کجا متوجه شدند که مصداق بیانات رهبری، آقای هاشمی هستند؟
* آیا از میان سیاسیون، تنها آقای هاشمی از «انتخابات آزاد» سخن گفته و جز او کسی در این زمینه اظهار نظری نکرده است؟
* آقای هاشمی رفسنجانی در مورد «انتخابات آزاد» چه مطلبی را، در کدام جمع بیان کرده که ممکن است مورد سوء استفاده دشمنان و بدخواهان نظام قرار گیرد؟
* آیا ایشان نباید عدل و انصاف را سرلوحه خویش قرار داده، عین سخنان آقای هاشمی را نقل میکرد و آنگاه به نقد آنها میپرداخت؟
* آیا کسی که قطار عمرش به ایستگاه آخر نزدیک شده و در جایگاه دبیری شورای نگهبان قرار دارد و برای هزاران نمازگزار امامت میکند، شایسته است که در گفتارش از تعابیری مانند: «از همه گردن کلفتتر!»، «آیا خجالت نمیکشند...؟» در مورد آقای هاشمی استفاده کند؟
* آیا حمله ایشان، به آن بخش از مطالبی است که رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدارش با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان ایران، آموزگاران و استادان، در مورخ ۱۲/ ۱۰/ ۱۳۹۱ بیان کرده اند؟ کجای این مطالب جای سوء استفاده برای دشمنان دارد؟ خوانندگان قضاوت کنند:
«... در برهه حساس کنونی که کشور در معرض تهدیدات و تحریمهای دشمنان انقلاب است، درگیری و مناقشه به هیچ وجه راهگشا نیست و امیدواریم همه تأثیرگذاران نظام از مردم عادی گرفته تا سطوح بالا با تن دادن به گفتگو، تعامل و تفاهم، راه برگزاری انتخاباتی رقابتی، آزاد و مطابق قانون را هموار و نیز از نیروهای زبده و کارآمد و دلسوز انقلاب از همه سلایق برای برونرفت از مشکلات و توسعه و پیشرفت کشور بهره گرفته شود...»
بطور مسلّم بدخواهان نظام از گردآمدن سلایق مختلف در یک جمع وگفتگو، تعامل و تفاهم میان تأثیرگذاران کشور و به کار گرفتن نیروهای زبده، کارآمد و دلسوز برای برون رفت از مشکلات و هموار کردن راه توسعه و پیشرفت که از خواستهها و آرزوهای آقای هاشمی است، بشدت نگران میشوند و چیزی که آنان را امید وار و خوشحال میکند، همین بد رفتاریها و بدگوییها نسبت به همدیگر است.
هرگز گمان نکنید که حذف نیروهای انقلاب از صحنه و پراکنده کردن آنان از پیرامون رهبری، خدمت به نظام و رهبری است! بلکه این بزرگترین خدمت به دشمنان دیرین امام، انقلاب و رهبری و بلکه روحانیت و تشیع است.
چه زود فراموش کردیم توصیهها، دغدغهها و نگرانیهای حضرت امام را که پیوسته متذکر میشدند پرهیز از اختلاف میان یاران و همرانش را و چه غافلیم از جریانها و افرادی که در پایان راه، سوار قطار انقلاب شده، مشغول پیاده کردن مسافران اصلی آن، یکی پس از دیگری هستند؟!