Quantcast
Channel: 19دی آنلاین
Viewing all articles
Browse latest Browse all 65938

عباس عبدی؛ پس‌لرزه‌های سیاسی اقدام عسگر اولادی

$
0
0

عباس عبدی در روزنامه بهار نوشت:

این روزها اظهارات اخیر آقای عسگراولادی، تبدیل به یکی از مهم‌ترین موضوعات مورد بحث شده است. البته این سخنان و واکنش‌های پیرامون آن مسئله مردم نیست، به‌ویژه آن‌که مردم چنان درگیر مشکلات حل‌نشدنی و گوناگونی هستند که حوصله و فراغت کافی برای پرداختن به این مسائل را ندارند، ولی در میان فعالان سیاسی بحث درباره سخنان آقای عسگراولادی اهمیت دارد.

این اهمیت دو سو دارد. از یک سو جایگاه آقای عسگراولادی در میان اصولگرایان بی‌بدیل است، هم به لحاظ مذهبی و هم به لحاظ سیاسی و نیز پیشکسوتی ایشان در عرصه مبارزه است. از سوی دیگر آنچه که ایشان گفته و رفتاری که از خودشان نشان داده است، فقط بخش کوچکی از این کوه یخی است که از یخچال قدرت جدا شده و در اقیانوس سیاست در حال حرکت است و بیش از 90‌درصد این کوه در زیر آب است و به چشم عادی دیده نمی‌شود. این جدایی متأثر از پس‌لرزه‌های زلزله سیاسی است که در سال‌های اخیر رخ داده است. درست همان گونه که بالا رفتن دمای زمین موجب کنده شدن کوه‌های یخی از یخچال‌های قطبی شده است، اتفاقات سال 88 به بعد نیز چنین اثراتی را بر سیاست ایران داشته است.

این اثرات از همان آغاز هم مشهود بود، ولی ابتدا تَرَک کوچکی بود که در تنه این کُنده درخت ایجاد شد، ولی با نزدیک شدن جامعه به دور بعدی انتخابات، ضربات بیشتری بر این گُوِه وارد شد و شکاف موجود را بسیار بیشتر کرد و به دلایل گوناگون، آقای عسگراولادی شجاعت و شهامت بیشتری از سایر دوستان اصولگرای خود داشت تا به بیان این نکات بپردازد.

اعتماد به نفس ایشان و سابقه مبارزاتی‌اش به علاوه تجربه‌ای که در این هفت سال گذشته کسب کرده، موجب شد که بیش از این سکوت را جایز نداند. ولی ریشه این شکستن سکوت در دو موضوع مرتبط با یکدیگر است. از یک سو حذف اصلاح‌طلبان و از سوی دیگر، روی کار آمدن دولتی به نام اصولگرایان که فاقد توانایی لازم برای نمایندگی کردن این گروه بود و عملکرد آن نیز به شیوه‌ای بود که نه‌تنها هیچ راهی برای دفاع از خود باقی نگذاشت، بلکه غالب اصولگرایان را در بهت و حیرت و حتی سرگردانی فرو برد و حتی می‌توان گفت که بخش مهمی از آن‌ها را سرخورده کرد.

حذف اصلاحات هم برای اصولگرایانِ غالب، ابتدا آسان و مطلوب می‌نمود ولی وقتی که خوب چشم باز شد معلوم شد که حذف دیگران موجب تنهایی سیاست‌مدار می‌شود و امان از تنهایی در عرصه سیاست، که بدترین عذاب است. شکاف درون جناح اصولگرا از چهار سال پیش هم رخ داده بود و نیروهای زیادی از بدنه سیاست موجود جدا شدند، ولی چون نمی‌خواستند یا فضا نداشتند، نتوانستند صدای خود را بلند کنند. و برخی هم که می‌خواستند صدا را بلند کنند به دلیل برخی نقاط ضعف نتوانستند، در حالی که آقای عسگراولادی شرایط دیگری دارد.

اکنون می‌توان پرسید که اصلاح‌طلبان در برابر این رویداد چه واکنشی باید داشته باشند؟ به گمان من اگر وارد این خط شوند که بگویند: «دیدید گفتیم، همه به آن نقطه‌ای می‌رسید که گفته بودیم و...» راه به جایی نخواهند برد و چندی نخواهد گذشت که آقای عسگراولادی هم به نیرویی منزوی در بدنه سیاست ایران تبدیل شده و به سرعت فراموش می‌شود و راه برای یکه‌تازی نیروهای تندروی آنان هموارتر از پیش خواهد شد.

نیروهای اصلاح‌طلب به جز این، دو راه دیگر را نیز پیش رو دارند یا در برابر این جریان سکوت کنند و بهره‌برداری از آن را فراموش کنند و بگذارند آنان در میان خود به حل و فصل مسائل خویش بپردازند، یا آن‌که اگر فرد یا افرادی در میان اصلاح‌طلبان هست که منصفانه و در خلوت خویش آنچه را که از سوی مجموعه خودشان طی شده، درست و براساس عدالت نمی‌داند، همچون آقای عسگراولادی شهامت به خرج دهد و به صورت صریح و علنی آن را بیان کند و از فشار و اخراج و طرد برخی از دوستان نترسد و منافع کشور و مردم را بر هر چیز دیگر ترجیح دهد.

توجه شود، منظور من این نیست که این دوستان اصلاح‌طلب برخلاف عقیده خود سخنی بگویند، بلکه منظور این است که همان عقیده‌ای را که دارند و به هر دلیلی تاکنون نتوانسته‌اند بگویند، اظهار کنند. با این کار می‌توانند پژواک مناسبی در میان اصولگرایان منتقد وضع جاری بیابند و به سهم خود راه را برای وارد شدن جامعه ایران به یک محیط سالم‌تر هموار کنند. البته اگر هم این کار را انجام دهند، باز هم افتخار پیشگامی این حرکت به نام آقای عسگراولادی خواهد بود.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 65938

Trending Articles